8 دی 1404

بازخواني ارزش‌هاي راهبردي دولت تراز در انديشه مهدوي امامين انقلاب 

فهرست مطالب:

بازخواني ارزش‌هاي راهبردي دولت تراز در انديشه مهدوي امامين انقلاب
حسن ملائي ،  سيدعبدالقائم تهامي پور، محمد باغگلي
چكيده

پژوهش حاضر با تمركز بر آموزه‌هاي مهدوي در منظومه فكري امامين انقلاب، به بررسي و بازخواني ارزش‌هاي «دولت تراز انقلاب اسلامي» مي‌پردازد. اين مقاله با رويكردي توصيفي-تحليلي، در پي پاسخ به اين پرسش است كه در انديشه مهدوي امامين انقلاب، چه ارزش‌هايي شالوده‌ دولت تراز انقلاب اسلامي را تشكيل مي‌دهند و اين ارزش‌ها چه نقشي در فرآيند حركت به سوي تمدن نوين اسلامي ايفا مي‌كنند؟ يافته‌هاي پژوهش حاكي از آن است كه «عدالت»، «معنويت و اخلاق»، «امنيت»، «آزادي»، «عزت» و «مقاومت»، از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي ارزشي دولت تراز انقلاب اسلامي هستند و جايگاهي محوري در انديشه مهدوي امامين انقلاب دارند. اين ارزش‌ها، در آموزه‌هاي اسلامي و باور به مهدويت ريشه دارند و به مثابه معيارهايي براي سنجش سياست‌ها و برنامه‌هاي دولت و جهت‌دهي به آن‌ها در مسير تحقق جامعه‌ زمينه‌ساز ظهور، مطرح هستند. فهم و به‌كارگيري اين ارزش‌ها، براي تحقق دولت تراز و دستيابي به جامعه‌اي برخوردار از عدالت، معنويت و امنيت، امري ضروري و اجتناب‌ناپذير است.

واژگان كليدي: ارزش‌ها، دولت تراز، امام خميني، آيت‌الله خامنه‌اي، مهدويت، انقلاب اسلامي.

مقدمه

انقلاب اسلامي ايران با رويكردي ديني و الاهي و با هدف تحقق تمدن نوين اسلامي، پديد آمد كه تجلي كامل آن در دوران ظهور امام عصر (عج) رقم خواهد خورد (خامنه‌اي، بيانات، 14/07/1397 و خميني، 1378: ج21، ص327). يكي از مراحل نيل نظام جمهوري اسلامي به هدف نهايي خود، تشكيل دولتي با معيارها و شاخصه‌هاي اسلامي است. چنين دولتي كه از آن با عنوان «دولت تراز» ياد مي‌شود، مؤلفه‌هاي خاص و ويژه‌اي دارد كه آن را از ساير نظام‌ها و دولت‌هاي جهان، متمايز مي‌سازد. از بارزترين ويژگي‌هاي دولت تراز انقلاب اسلامي كه محصول آرمان‌گرايي راهبردي در پرتو آموزه‌هاي مهدوي است؛ اتكاي ساختارهاي آن بر ارزش‌هايي با ماهيت و كاركردي ممتاز و منحصر به فرد است. ازاين‌رو، توجه به ارزش‌هاي دولت تراز اسلامي و بررسي و بازخواني آن‌ها امري ضروري به شمار مي‌آيد.

بازخواني ارزش‌هاي دولت تراز در انديشه مهدوي امامين انقلاب، بدين سبب است كه آموزه مهدويت به‌ عنوان يكي از منابع الهام‌آفرين در منظومه فكري امام خميني و مقام معظم رهبري شناخته شده و نقش اساسي در استقرار دولت اسلاميِ كارآمد و پاسخ‌گو ايفا مي‌كند. اين آموزه، ارزش‌هاي ديني را در قالبي شفاف و قابل فهم عرضه و بستر لازم را براي تحولات بنيادين فراهم مي‌كند؛ تحولاتي كه مي‌توانند نقش محوري در تحقق نظام سياسي اسلامي داشته باشند. تبيين دقيق مفاهيم و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي، مسير كلي حركت نظام را در عرصه‌هاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي سامان مي‌بخشد و با تبيين شاخص‌ها و معيارهاي دولت تراز انقلاب، از ورود ديدگاه‌هاي فردي و انحراف از مسير اصلي جلوگيري مي‌كند.

از ديدگاه امام خميني، مهدويت تنها باوري اعتقادي نيست، بلكه محركي براي حركت و تلاش براي ايجاد جامعه‌اي عادلانه و پيشرفته است (خميني، 1389: ج12، ص 482). امام خميني آموزه مهدويت را پايه و ريشه مباحث خود در زمينه تئوريزه كردن حكومت و تمدن اسلامي قرار داد؛ ظرفيتي كه كم‌تر مورد توجه ديگران در اين عرصه قرار گرفته است. ايشان از بارزترين متفكراني است كه به تحليل جامعه براساس فرهنگ مهدويت پرداخته و كوشيده است با تفسير درست از مبحث انتظار، راهي براي برون‌رفت جامعه از بن‌بست‌هاي عصر غيبت بيابد. امام خميني با باور به ارتباط مهدويت و تمدن اسلامي، به منظور نهادينه‌سازي اين آموزه و اصلاح برداشت‌هاي نادرست از آن، به تبيين و تحقق تمدن اسلامي پرداخت (آشوري و محمدي، 1399: ص7).

بر اساس بيانات مقام معظم رهبري، الگوي جامعه مهدوي دو فايده مهم براي تحقق دولت تراز انقلاب اسلامي دارد: نخست آن كه اين الگو، تصويري روشن از جامعه‌اي ارائه مي‌كند كه بايد پيش از ظهور امام زمان، بر اساس ارزش‌هايي همچون عدالت، معنويت و اخلاق اسلامي ساخته شود. بنابراين، مي‌تواند مبناي برنامه‌ريزي‌هاي كلان و جهت‌دهنده سياست‌گذاري‌ها براي ساخت دولت اسلامي باشد. دوم آن كه اين الگو با ترسيم آينده‌اي الاهي و اميدبخش، روحيه پايداري و مبارزه را در جامعه تقويت و از بروز يأس و نااميدي جلوگيري مي‌كند؛ به‌گونه‌اي كه ملت در مسير تحقق اهداف بلند انقلاب اسلامي، با انگيزه و استقامت بيش‌تري حركت خواهد كرد (خامنه اي، 1400: ص 206 و 306-307). در واقع، امام خميني و آيت‌الله خامنه‌اي، با نظريه‌پردازي و بهره‌گيري از رويكردي چون مهندسي معكوس تمدني، آرمان نهايي نظام جمهوري اسلامي را در نظر گرفته و به طراحي مسير كنوني جامعه مي‌پردازند.

آنچه ضامن مشروعيت و پايداري ساختار سياسي در جمهوري اسلامي است، حضور نهادهاي ديني در قدرت و التزام مستمر و جهت‌مند به ارزش‌هايي است كه در متن شريعت و وعده‌هاي انقلابي ريشه دارند. حفظ اين جهت‌گيري در بلندمدت، نيازمند بازانديشي پيوسته در ارزش‌ها، ساختارها، سياست‌ها و عملكردهاي اجرايي است تا همسويي نظام با اصول اسلامي تضمين شود. بنابراين، بقاي انقلاب اسلامي ايران، به نهادينه‌سازي سازكارهايي وابسته است كه از انحراف اهداف بنيادين، جلوگيري كنند. اين مسئله همواره يكي از دغدغه‌هاي اصلي متفكران و كنشگران متعهد به انقلاب اسلامي بوده است. رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز انحراف نظام سياسي را نه در ناكامي‌هاي اجرايي يا چالش‌هاي موقتي، بلكه در گسست از مسير آرماني انقلاب تعريف مي‌كنند (خامنه‌اي، بيانات، 19/09/1375).

انقلاب اسلامي ايران با هدف دستيابي به دولت اسلامي بر پايه ارزش‌هاي توحيدي و عدالت‌محور شكل گرفت. بااين‌حال، مسير تحقق اين هدف متعالي، با چالش‌ها و موانع متعددي همراه بوده است. يكي از مهم‌ترين موانع، فاصله‌ گرفتن تدريجي از ارزش‌هاي اصيل انقلاب در ساحت نظري و عرصه‌هاي اجرايي است. رهبر انقلاب نيز عدم پايبندي به ارزش‌ها را يكي از موانع اصلي تحقق دولت اسلامي مي‌دانند (ثقفي، 1391: ص274). اين گسست ارزشي، افزون بر فرسايش سرمايه اجتماعي و كاهش اعتماد عمومي، تهديدي جدي براي اصالت گفتمان انقلاب و انحراف از مسير تحقق دولت اسلامي به‌شمار مي‌آيد. ازاين‌رو، بازتوليد مستمر اين ارزش‌ها و صيانت از آن‌ها در حوزه نظريه‌پردازي و نظام حكمراني، ضرورتي بنيادين در فرآيند گذار از وضعيت انقلابي به استقرار دولت اسلامي است.

دين اسلام، در كنار پافشاري بر برپايي حكومت به عنوان يك نياز و بايسته اجتماعي، بيش‌ترين سفارش‌ را بر شكل‌گيري حاكميت ارزش‌هاي اسلامي متمركز كرده است؛ چرا كه با فهم، حفظ و پايبندي به ارزش‌هاي اسلامي، اهداف اسلامي محقق مي‌شود. دولت تراز انقلاب اسلامي، يعني دولتي كه مسئولان آن، خود را با معيارها و اصول اسلامي هماهنگ مي‌كنند و ارزش‌هاي خود و جامعه را با ارزش‌هاي اسلامي و مباني انقلاب تطبيق ‌مي‌دهند. اين تطبيق علاوه بر كمك به ثبات و كارايي دولت، به تحقق اهداف انقلاب و ايجاد تغييرات مثبت در جامعه مي‌انجامد. ازاين‌رو، ارزش‌هاي اسلامي بايد در تمامي فرآيند انقلاب در نظر گرفته شوند.

نوشتار حاضر، در تلاش است با روش توصيفي_تحليلي و با استفاده از اسناد معتبر كتابخانه‌اي، به تبيين و تحليل ارزش‌هاي دولت تراز انقلاب اسلامي در انديشه مهدوي امام خميني و آيت‌الله خامنه‌اي بپردازد.

پيشينه تحقيق

پژوهش‌هاي متعددي به جنبه‌هاي مختلف دولت اسلامي و نقش مهدويت در تمدن‌سازي به صورت جداگانه پرداخته‌اند؛ اما مطالعه‌اي كه به‌طور خاص ارزش‌هاي راهبردي دولت تراز انقلاب اسلامي را در انديشه مهدوي امامين انقلاب بررسي كند، يافت نشد. نزديك‌ترين مطالعات موجود به اين موضوع، عبارتند از: مقاله «مباني و شاخص‌هاي دولت اسلامي از منظر آيت‌الله خامنه‌اي»(صادقي و موحدي،۱۴۰۲: ص 195-222) و پژوهش «شاخص‌هاي دولت تراز انقلاب اسلامي با تأكيد بر انديشه‌هاي مقام معظم رهبري»(مرتضوي، ۱۴۰۰: ص 45- 56) و مقاله «نقش آموزه‌هاي مهدويت در تحقق اهداف بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي»( بهروزي لك و كفيلي، ۱۴۰۱: ص 7-27). بنابراين، در مقاله حاضر تلاش شده است كه چارچوب ارزشي مبتني بر گفتمان مهدويت براي دولت تراز انقلاب اسلامي، با استناد به آرا و رهنمودهاي امامين انقلاب، تبيين شود.

1. مفهوم شناسي

1-1. ارزش­هاي راهبردي

«ارزش» در لغت به معناي بها، قيمت، قدر، برازندگي و شايستگي (دهخدا، ۱۳۹۰: ج۱، ص۱۱۵) و در اصطلاح، مفهومي است كه بار معنايي خاصي دارد و انسان به برخي اعمال، حالت‌ها و پديده‌ها نسبت مي‌دهد و براي آن‌ها در زندگي خود اهميت و ارجحيت قائل است (ملكي، ۱۴۰۳: ص ۱۴۲). ارزش‌ها از اركان بنيادين حيات فردي و اجتماعي انسان به شمار مي‌روند و نقشي تعيين‌كننده در جهت‌دهي به تصميم‌گيري‌ها، رفتارها و اهداف ايفا مي‌كنند؛ به‌گونه‌اي‌كه مي‌توان آن‌ها را خاستگاه شكل‌گيري هنجارها، كنش‌ها و نظم اجتماعي دانست (كوئن، ۱۳۶۹: ص۶۱ و شارون، ۱۳۸۸: ص۱۹۱). اين مفاهيم، زمينه‌ساز توانمندي انسان در انتخاب، داوري و تصميم‌گيري در موقعيت‌هاي گوناگون‌اند و چارچوبي براي ارزيابي امور در اختيار او قرار مي‌دهند (آرون، ۱۳۸۵: ص۶۵۳ و شارون، ۱۳۸۸: ص۱۹۱). برخي انديشمندان، ريشه ارزش را در مفهوم «مطلوبيت» جست‌وجو مي‌كنند و آن را معادل ترجيحات و اولويت‌هاي مطلوب فرد يا جامعه مي‌دانند (ريتزر، ۱۳۸۹: ص ۱۳۶–۱۴۰).

ارزش‌ها در حقيقت اموري مطلوب و مقبولند كه براي انسان‌ها اهميت و اولويت دارند. آن‌ها مجموعه‌اي از باورها و معيارهاي مطلوبيت‌اند كه رفتار، انتخاب و قضاوت انسان را در سطوح مختلف فردي و اجتماعي هدايت مي‌كنند. هر مكتب، ارزش‌هاي خاص خود را دارد كه در مباني آن مكتب ريشه دارند و در قالب اصول، راهبردها و رفتارهاي عملي تجلي مي‌يابند.

«راهبرد» (استراتژي) به‌معناي برنامه‌ريزي براي دستيابي به هدف از طريق بهره‌گيري از نيروها و امكانات است (دهخدا، 1377: ج ۱، ص ۱۴۴۲). ارزش‌ها را مي‌توان در سطوح و ابعاد مختلفي تحليل كرد؛ از سطح مبنايي و فلسفي گرفته تا سطوح رفتاري و حتي فيزيولوژيكي (حاذقي، 1400: ص5). در اين ميان، سطح راهبردي ارزش‌ها از جايگاه برجسته‌اي برخوردار است. منظور از «ارزش‌هاي راهبردي»، آن دسته از ارزش‌هايي هستند كه در فرآيند طراحي و تدوين سياست‌هاي كلان و مديريت راهبردي جامعه ديني نقش ايفا مي‌كنند. اين ارزش‌ها واجد كاركرد عملي‌اند و جهت‌گيري تصميم‌‌هاي كلان فرهنگي، سياسي و اجتماعي را تعيين مي‌كنند. بازتاب اين ارزش‌ها را مي‌توان در اسناد بالادستي جمهوري اسلامي ايران مانند قانون اساسي، بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي و الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت مشاهده كرد؛ اسنادي كه چارچوب ارزشي حركت نظام اسلامي را تبيين كرده‌اند.

1-2. دولت تراز

«دولت» در لغت بر وزن شوكت و نقيض نكبت است (برهان، 0831: ج۱، ص۴۰۳). اين واژه به معاني زمان سلطنت، هيات سلطنت و ممالك تحت تصرف هر حكومتى نيز به كار رفته است (نفيسي، 5431: ج ۲، ص۱۵۵۹).

دولت را در اصطلاح مي‌توان ساختي از قدرت دانست كه ملت‌ها به منظور برقراري نظم و قانون در بين خود و دفاع از سرزمينشان به وجود مي‌آورند (آشوري، 1391: ص163). دولت، مفهومي چند معنايي است: در معناي «اعم»، كل نظام سياسي كشور؛ در معناي «عام»، هر سه قوه و در معناي «خاص»، قوه مجريه را در بر مي‌گيرد (مهربان، 1041: ص87-102).

مراد از دولت در اين پژوهش، ساختاري از قدرت و حكمراني در معناي عام آن است كه مجموعه‌اي از كارگزاران، نهادها و قواي سه‌گانه، همراه با رهبري و ساير مسئولان كشور را شامل مي‌شود؛ نهادي كه وظيفه تأمين نظم، قانون، عدالت و دفاع از مصالح عمومي را بر عهده دارد. همين معناي عام و جامع است كه آيت‌الله خامنه‌اي بر آن تأكيد دارد و صرفاً اين معنا به قوه مجريه يا هيئت وزيران ناظر نيست.

«تراز» در زبان فارسي به معناي سطح، ميزان يا تعادل است (دهخدا، 1377: ج۱، ص ۷۱۷). اين واژه معمولاً به‌صورت استعاري براي اشاره به يك معيار، استاندارد يا الگو به كار مي‌رود؛ معياري كه بر اساس آن مي‌توان اشيا يا پديده‌ها را مقايسه و ارزيابي كرد. در بحث «دولت تراز»، واژه تراز به معناي معيارهاي پايه‌اي و قابل قبول در ساختارهاي دولت است؛ معيارهايي كه سنجش دولت بر اساس آن‌ها انجام مي‌شود و ميزان انطباق دولت با اين شاخص‌ها تعيين‌كننده تراز آن خواهد بود.

2. ارزش‌هاي دولت تراز انقلاب اسلامي

انقلاب اسلامي ايران، با الهام از آموزه‌هاي رهايي‌بخش اسلام، از بدو شكل‌گيري بر مجموعه‌اي از ارزش‌هاي بنيادين تاكيد ورزيده است. اين ارزش‌ها، قطب‌نماي حركت نظام اسلامي به سوي تمدن نوين اسلامي بوده و نقش محوري در شكل‌گيري و عملكرد «دولت تراز» دارند. ارزش‌هاي مذكور، الگويي مطلوب از حكمراني اسلامي ارائه مي‌كنند كه نظام اسلامي، به رعايت و تحقق اين ارزش‌ها در تمامي ابعاد آن ملزم است. دولت تراز، به عنوان هدف حكمراني اسلامي، در گرو توجه و تحقق اين ارزش‌هاي اساسي است كه هويت و جهت‌گيري انقلاب را مشخص مي‌كنند.

در ميان بسياري از ارزش‌ها، «عدالت»، «امنيت»، «اخلاق و معنويت»، «عزت»، «آزادي» و «مقاومت» از جايگاه ويژه‌ و راهبردي برخوردارند. اين ارزش‌ها كه در گفتمان رهبران و متفكران انقلاب تبلور يافته و در اسناد بالادستي نظام مورد تاكيد قرار گرفته‌اند؛ مهم‌ترين ارزش‌هاي دولت تراز را تشكيل مي‌دهند. در ادامه به اين ارزش‌ها پرداخته خواهد شد:

2-1. عدالت فراگير

«عدل» در لغت به معناي اعتدال و ميانه‌روي در امور و در مقابل جور و ستم است (فيومي، 1414: ج2، ص396). «عدالت» از ديدگاه آيت‌الله خامنه‌اي، به معناي يكسان بودن افراد در برخورداري از همه‌ امكانات نيست؛ بلكه عدالت به معناي برابري فرصت‌ها و حقوق و بهره‌مندي همه افراد از موقعيت‌هاي رشد و پيشرفت است (خامنه‌اي، بيانات، 20/08/1385). ايشان، عدالت را شعار اصلي انقلاب معرفي كرده و بر مبارزه با فساد و رانت‌خواري تأكيد دارد (خامنه‌اي، بيانيه گام دوم، 1397). در انديشه مهدوي رهبران انقلاب، گسترش عدالت، بستري براي آماده‌سازي جامعه و حركت به سوي ظهور مي‌باشد. امامين انقلاب، تحقق عدالت و مبارزه با فساد را از مؤلفه‌هاي بنيادين نظام اسلامي دانسته و همواره بر ضرورت نهادينه‌سازي آن در ساختارهاي حكمراني تأكيد داشته‌اند. از منظر امام خميني، تنها حكومتي كه بتواند عدالت را در سطح جامعه با در نظر گرفتن مصالح همه قشرها به‌كار گيرد، حكومتي مبتني بر اصول اسلام است (خميني، 1378: ج4، ص417).

اختلاف دولت‌ها در ايدئولوژي و فلسفه سياسي، سبب شده كه ماهيت و تعريف عدالت نزد آن‌ها نيز تفاوت اساسي داشته باشد. از ديدگاه مقام معظم رهبري، نگرش اسلامى به عدالت، با رويكرد نظام‌ها و نظريه‌هاى غربى، تفاوتي اساسي و بنيادين دارد. عدالت در مكاتب غربى به اشكال مختلف، مطرح مى‌شود – در سوسياليسم يك جور، در ليبراليسم يك جور – با همه‌ تطورات و شكل‌هاى گوناگونى كه اين مكاتب داشته‌اند، در هيچ‌ كدام از اين‌ها، نگاه به عدالت، يك نگاه بنيانى و اساسى و مبتنى بر ارزش‌هاى اصولى مثل دين و مثل اسلام نيست (خامنه‌اي، بيانات، 27/02/1390). براي نمونه نظام‌هاي ليبرالي، عدالت را بر اساس گفتمان فايده‌گرايانه و افزايش حداكثري رفاه عمومي يا بر پايه گفتمان كانتي و آزادي و حقوق فردي تبيين مي‌كنند (عباسپور، 1393: ص373). اما در حكومت جمهوري اسلامي ايران كه بر اسلام مبتني است، عدالت از پشتوانه‌‌اي محكم و استوار برخوردار است و مبناي ديني، الاهي و عقلي دارد.

يكي از اهداف اصلي جمهوري اسلامي ايران، تحقق عدالت، مستند بر مباني ديني مي‌باشد. از ديدگاه امام خميني و مقام معظم رهبري، عدالتي به عنوان ارزش اساسي در انقلاب اسلامي به شمار مي‌آيد كه با پشتوانه اصول ديني و اسلامي مورد تاييد قرار گرفته باشد. در پرتو اجراي چنين عدالتي است كه سياست‌گذاري‌هاي عادلانه و توزيع منصفانه منابع، اعتماد عمومي را تقويت و انسجام اجتماعي را به‌عنوان پيش‌نياز جامعه اسلامي فراهم مي‌كند؛ و فهم و پايبندي به آن، دولتمردان را از رفتارهاي طاغوتي مانند فساد بازمي‌دارد و دولت را به اجراي قوانين اسلامي ملزم مي‌سازد. دولت تراز با تحقق عدالت به اين معنا، به‌عنوان مقدمه‌ساز ظهور عمل و جامعه را به ويژگي‌هاي حكومت مهدوي نزديك مي‌كند.

عدالت در نظام جمهوري اسلامي ايران، فقط به عنوان يكي از اهداف مقطعي و موقتي براي كسب مشروعيت نيست، بلكه به مثابه پيوندي بين انقلاب اسلامي و حكومت مهدوي براي هدف‌گذاري‌هاي نظام و حركت به سمت آينده روشن، در نظر گرفته مي‌‌شود. بر اساس اين ديدگاه، تلاش براي برقراري عدالت و تحمل سختي‌هاي فراوان در اين راه، معناي عميق‌تري پيدا مي‌كند و هر گامي براي مبارزه با ظلم و افزايش عدل، نه تنها موفقيتي براي يك شخص يا جامعه، بلكه كمكي به جامعه بشري براي دستيابي به چشم‌انداز متعالي عدالت خواهد بود و ملت‌ها را از افتادن در دام عدالت‌هاي ناقص حفظ خواهد كرد.

جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند به عنوان بستري زنده براي هم‌افزايي انديشه و عمل، با گسترش عدالت در ساختار جامعه اسلامي، نقشي الهام‌بخش و الگوآفرين در ميان ملت‌هاي جهان ايفا كند. اين الگو، با هدف تحقق عدالت در سطوح گوناگون جهاني، هرچند ممكن است با چالش‌ها و موانعي مواجه شود؛ مي‌تواند زمينه‌ساز بيداري و تقويت گرايش فطري انسان‌ها به سوي عدالت‌خواهي باشد. به عبارت ديگر، نظام جمهوري اسلامي با نهادينه‌سازي فرهنگ عدالت‌خواهي و ترويج آن، جامعه را براي پذيرش عدالت مطلق مهدوي آماده مي‌كند.

2-2. امنيت، بستر بسياري از ارزش‌ها

«امنيت»، ضد خوف و از ريشه «امن» است (فراهيدي، 1409: ج8، ص388). مفهوم امنيت به حوزه‌اي خاص محدود نيست، بلكه دامنه‌ گسترده‌اي دارد و ابعاد متنوعي از زندگي را در بر مي‌گيرد؛ از امنيت فردي و اجتماعي گرفته تا اقتصادي، رواني، نظامي، فرهنگي و سياسي. رهبر انقلاب اسلامي از امنيت به ‌عنوان يكي از نيازهاي اساسي انسان‌ها نام مي‌برد. ايشان با استناد به آيه شريفه <الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ> (قريش: 4). به دو نعمت مهم الاهي اشاره دارند: تأمين نياز غذايي و رفع ناامني. در آيه ياد شده، خداوند متعال اين دو نعمت را به‌عنوان جلوه‌هاي لطف الاهي به بندگان معرفي مي‌كند (خامنه‌‌اي، 1398: ص79).

در منابع روايي و تفسيري شيعه و سني، ذيل آيه <وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُم وَ عَمِلُواْ ٱلصَّالِحَاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي ٱلأَرضِ كَمَا ٱستَخلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرتَضَي لَهُم وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم أَمنًا يَعبُدُونَنِي لَا يُشرِكُونَ بِي شَيـاً وَ مَن كَفَرَ بَعدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ ٱلفَاسِقُون> (نور: 55)؛ روايات زيادي در زمينه زمان تحقق وعده الاهي نقل شده است. احاديث شيعه، وعده الاهي در آيه مذكور را متحقق در عصر ظهور امام عصر (عج) مي‌دانند. در آيه مذكور بعد از بيان مسئله تمكين و تثبيت دين حق، از امنيت به عنوان يكي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي عصر ظهور ياد شده است.

مفاد آيات و روايات مهدوي، استقرار امنيت در عصر ظهور امام عصر (عج)، در همه ابعاد از جمله جنبه‌هاي معنوي، اخلاقي، معيشتي، انتظامي است (نجارزادگان، 1389: ص180). در حكومت حضرت مهدي (عج)، عدالت در همه عرصه‌ها به جامعه باز مي‌گردد و زندگي مردم سرشار از امنيتي خواهد بود كه بشر در هيچ زماني، مانند آن را نديده است (طبسي، 1385: ص239). هر چند امنيت مطلق و همه جانبه در دوران ظهور امام عصر (عج) محقق مي‌شود؛ تلاش براي فراهم كردن امنيتي نسبي، در واقع حركت به سمت جامعه آرماني موعود و مقدمه‌سازي براي آن خواهد بود. بنابراين، حكومت پيشرو در جهت پيشبرد آرمان‌هاي مهدوي، بايد تأمين امنيت فراگير را در سرلوحه برنامه‌هاي خود قرار دهد و گامي مؤثر براي رسيدن به آن امنيت فراگير موعود بردارد.

مقام معظم رهبري امنيّت را براى كشور ايران، ارزشي بسيار والا و اساسى و عنصري حياتى دانسته و علت آن را اين‌گونه بيان مي‌كنند:

«بدون امنيّت، همه‌ى ارزش‌هاى مهمّ كشور دچار اختلال خواهند شد؛ هم رفاه، هم عدالت، هم دانش‌ورزى و ديگرِ ارزش‌هاى مهم» (خامنه‌اي، بيانات، 21/07/1399). ايشان در جاي ديگري فرمودند: «آن چيزى كه موجب مي‌شود يك كشور بتواند دانشمند تربيت كند، بتواند در بخش‌هاى مختلف رشد كند، وجود امنيت است. بستر امنيت براى يك كشور از همه چيز مهم‌تر و لازم‌تر است» (همان، 20/02/1396).

بنابراين، مي‌توان يكي از دلايل اهميت امنيت را بسترسازي براي بسياري از ارزش‌هاي ديگر مانند عدالت و پيشرفت دانست. به نظر مي‌رسد كه استقرار دين اسلام در جامعه موعود نيز كه آيه به آن اشاره مي‌كند، در سايه همين امنيت والا اتفاق خواهد افتاد.

در عصر حاضر، هر يك از ملت‌هاي جهان با توجه به ساختار سياسي و ايدئولوژي نظام حاكم بر جامعه خود، با اهداف متفاوت به تحليل و واكاوي مسئله امنيت مي‌پردازد. براي نمونه ممكن است نظام سوسياليستي، عدالت اجتماعي و برابري را محور امنيت بداند. امنيتي كه در نظام فكري اسلام مورد توجه انديشمندان اسلامي قرار گرفته است، در رويكردي ديني و توحيدي است و با ديدگاه‌هاي ساير جريان‌ها تفاوت بنيادين و اساسي دارد:

مكاتب امنيتي بر مباني نظري هستي شناسي، معرفت شناسي و انسان شناسي‌هاي مدرن استوار شده‌اند و از نظر مسائل عيني نيز بيش­تر به جوامع غربي، اروپايي و آمريكايي تعلق دارند و تبيين‌ها و نقدهاي موجود بيش‌تر درون پارادايمي است، تا نقد جوهري هستي شناسي و انسان شناختي كه از رويكردي متفاوت در فهم و مقوله سازي درباره امنيت نشات گرفته باشد (قيصري، 1393: ص27).

از نظر بنيانگذار انقلاب اسلامي و مقام معظم رهبري، امنيت پايدار و فراگير در پرتو حاكميت اسلام و آموزه‌هاي آن محقق مي‌شود. اين دو انديشمند اسلامي، در موارد متعددي به رويكرد سازمان ملل و شوراي امنيت انتقاد كرده و عملكرد آن‌ها را تحت تأثير برخي دولت‌هاي زورمند دانسته‌اند (خميني، 1378: ص431). امنيت با نگرش اسلامي و توحيدي، بسيار عميق‌تر و متعالي‌تر از نگرش‌ نظام‌هاي مادي‌گرا بوده و فاصله زيادي با ديدگاه يك‌جانبه‌گرايانه آن‌ها دارد. در بسياري از مكاتب دنيا، امنيت براي تأمين نيازها‌ي دنيوي مورد بحث و نظر قرار مي‌گيرد؛ اما اين مقوله در جامعه اسلامي، در سايه ايمان و تقوا به دنبال فراهم كردن بستري شايسته براي تحقق سعادت انسان در دنيا و آخرت است. بسياري از آموزه‌هاي اخلاقي و احكام اسلامي، از جمله امر به معروف و نهي از منكر و جهاد، براي ايجاد همين امنيت همه‌جانبه در جامعه ديني قابل تفسير هستند (نيكزاد، 1381: ص27). تقويت ايمان، تعميق باورها، تخلق به اخلاق نيكو، رعايت احكام و قوانين اسلامي و ترويج ارزش‌هاي ديني از جمله اموري هستند كه مي‌توان در ترويج و افزايش امنيت در دو بعد فردي و اجتماعي نام برد.

امنيت در اسلام با محوريت عدالت، تقوا و ايمان به خداوند شكل مي‌گيرد. برخلاف نظام‌هاي مادي‌گرا كه امنيت را غالباً به بُعد اجتماعي يا سياسي تقليل مي‌دهند؛ در اسلام امنيت به تحقق سعادت انسان در دنيا و آخرت گره خورده است. به بيان ديگر، امنيت در جامعه اسلامي به معناي فراهم كردن بستري است كه در آن، انسان‌ها بتوانند در آرامش، عدالت و ايمان به خداوند زندگي كنند. بنابراين، ديدگاه اسلامي درباره امنيت نه‌تنها مفهومي اجتماعي، بلكه نظامي جامع و فراگير است كه تمام ابعاد زندگي انساني را پوشش مي‌دهد. اين تفاوت بنيادين با ديدگاه‌هاي مادي‌گرا، نشان‌دهنده عمق و جامعيت انديشه اسلامي در زمينه امنيت است.

جمهوري اسلامي ايران ابتدا با افزايش اعتماد عمومي و حفاظت از موجوديت نظام، به تثبيت امنيت ساختاري پرداخته و سپس با ترويج معنويت‌گرايي و عبور از امنيت صرفا مادي به سوي امنيت مبتني بر ارزش‌هاي الاهي، به مرحله پايدارسازي امنيت معنوي و اخلاقي جامعه خواهد رسيد. در نهايت نظام جمهوري اسلامي مي‌تواند با گفتمان‌سازي جهاني امنيت، بستري براي شكل‌گيري يك نظم بين‌المللي عدالت‌محور فراهم آورد و با تكيه بر وحدت و هم‌افزايي ملت‌ها، به تقويت امنيت انساني با رويكرد الاهي و نه محدود به جنبه‌هاي مادي، نايل آيد.

2-3. آزادي مبتني بر مسئوليت

در اسلام، «آزادي» موهبت الاهي شناخته مي‌شود كه در كرامت ذاتي انسان ريشه دارد. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: <وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ> (اسراء:۷۰). اين كرامت، همان آزادي ذاتي انسان است كه هيچ نظام يا قدرتي نمي‌تواند آن را به طور كامل سلب كند. اين آزادي تنها به معناي رهايي از قيد و بندهاي ظاهري نيست، بلكه مسئوليت‌ها و تكاليف ديني و اخلاقي را شامل است. آزادي حقيقي در اسلام، زمينه‌ساز رشد فردي و اجتماعي مي‌شود؛ زيرا با هدايت الاهي همراه است. به عبارت ديگر، اسلام آزادي را به عنوان نوعي «حق» تعريف مي‌كند؛ اما اين حق بايد در چارچوب ارزش‌هاي ديني و اخلاقي حفظ شود. قرآن كريم در آيه‌ <لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ> (بقره:۲۵۶)؛ به احترام انتخاب فردي اشاره مي‌كند و اين اصل را مبنايي براي آزادي انديشه و اعتقاد قرار مي‌دهد. اين، بدان معناست كه هر فرد حق دارد به دلخواه خود تصميم‌گيري كند؛ اما اين تصميمات بايد با اصول ديني و اخلاقي هماهنگ باشند. محدوديت‌هاي شرعي، مانند منع توهين به مقدسات، اشاعه فحشا يا تهمت، به منظور حفاظت از كرامت فردي و جمعي وضع شده‌اند. اين محدوديت‌ها نبايد به عنوان سركوب آزادي تفسير شوند؛ بلكه نقش آن‌ها در جلوگيري از فساد و تعدي به حقوق ديگران است.

امام علي (ع) در نهج‌البلاغه با بيان: «لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرًّا؛ بنده ديگران مباش، در حالى كه خداوند تو را آزاد آفريده است» (نهج البلاغه، نامه 31، ص 929)؛ تأكيد مي‌كند كه انسان به طور ذاتي آزاد است و نبايد خود را در بندگي غير خدا گرفتار كند. اين ديدگاه نشان مي‌دهد كه آزادي در اسلام از نوعي حق فردگرايانه فراتر است و بايد در قالب مسئوليت‌هاي اجتماعي و ديني مورد استفاده قرار گيرد. امام خميني نيز در تبيين مسئله آزادي، اين‌گونه بيان مي‌كنند: «اسلام به انسان آزادي انديشه داده، اما آزادي توطئه و فساد نه» (خميني، 1378: ج ۲۱، ص ۳۹۳). اين گفته نشان مي‌دهد كه در نظام اسلامي، آزادي به صورت مطلق و بي‌قيد و شرط تعريف نمي‌شود، بلكه در چارچوب مسئوليت‌ها و ارزش‌هاي الاهي قرار دارد. در اسلام، آزادي نه تنها به عنوان حق فردي، بلكه به عنوان عاملي براي تحقق عدالت اجتماعي و رشد فرهنگي محسوب مي‌شود. اصل امر به معروف و نهي از منكر نشان مي‌دهد كه آزادي، با مسئوليت‌پذيري و تعهد به نيكو‌كاري و جلوگيري از ناهنجاري‌ها، قابل جمع است.

دولت تراز انقلاب اسلامي با الهام از آموزه‌هاي ديني و در پرتو چشم‌انداز حكومت مهدوي، تلاش مي‌كند الگوي متعادلي از آزادي اجتماعي ارائه كند؛ الگويي كه هم پاسدار حقوق فردي باشد و هم به مسئوليت‌هاي جمعي ملتزم. اين نگاه، برخلاف برداشت‌هاي غرب‌زده از آزادي، بر كرامت انساني و هدايت الاهي مبتني است و هدف آن، رهايي انسان از سلطه‌هاي بيروني و دروني براي تحقق بندگي خالصانه خداوند است.

انقلاب اسلامي با شعار «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» شكل گرفت و آزادي در اين چارچوب نه اباحه‌گري، بلكه رشد در چارچوب حدود الاهي و رعايت حقوق ديگران است. دولت تراز با ايجاد بسترهاي فرهنگي، تربيتي و قانوني مانند آموزش صحيح، ترويج فرهنگ ديني و امر به معروف و نهي از منكر سازنده، زمينه درك و تجربه اين آزادي مسئولانه را فراهم مي‌سازد. اين تلاش، تمريني است براي جامعه‌اي كه در عصر ظهور به رهبري امام معصوم (ع)، آزادي حقيقي را تجربه خواهد كرد؛ آزاديي كه از رشد دروني و اتصال به منبع هدايت سرچشمه مي‌گيرد و انسان را به مقام خليفه‌اللهي مي‌رساند.

2-4. معنويت و اخلاق

«اخلاق»، جمع خُلُق و در لغت به قوا و سجايايى گفته مي‌شود كه با بينش و بصيرت، قابل فهم است (راغب، 1412: ص297). «معنويت» به معناي برجسته كردن ارزش‌هاى معنوى از قبيل اخلاص، ايثار، توكّل و ايمان، در خود و جامعه، و «اخلاق» به معناي رعايت فضيلت‌هايى چون خيرخواهى، گذشت، كمك به نيازمند، راستگويى، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و ديگر خلقيات نيكو است (خامنه‌اي، بيانيه گام دوم، 22/11/1397). يكي از موضوعاتي كه آيت‌الله خامنه‌اي به آن تأكيد مي‌كنند، آرمان‌گرايي در معنويت و اخلاق، پايبندي به اصول و ارزش‌ها، و تأثيرگذاري بر جبهه مخالف و تأثيرناپذيري از آن است (خامنه‌اي، بيانات، 16/05/1391).

امام خميني، تربيت، تهذيب و برنامه‌هاي اخلاقي و اصلاحي را مقصد اصلي بعثت انبيا معرفي مي‌كنند (خميني، 1378: ص11). ايشان بر خلاف نظريه‌پردازان مادّي و آنان كه براي درمان معضلات و گرفتاري‌‌‌‌هاي بشر، بر اقتصاد و برخورداري از قدرت و امكانات مادي تكيه مي‌‌‌‌كردند؛ با طرح مسئله معنويت در عرصه معادلات سياسي- اجتماعي، راه برون‌رفت از گرفتاري‌‌‌ها و معضلات جوامع بشري و رسيدن به فلاح و رستگاري را در تكيه بر نيروي لايزال الاهي و پيروي از دستورهاي حيات‌بخش و تأمين‌كننده نيازهاي مادي و معنوي اسلام مي‌دانستند (صالحي، 1382: شماره 44).

در جريان تحولات سياسي و اجتماعي در جهان، گفتمان مادي‌گرايانه با به حاشيه‌ بردن دين و معنويت، عرصه‌هاي سياسي و فرهنگي را به سلطه سود، قدرت و لذت سپرد. در چنين وضعي، انقلاب اسلامي ايران با گفتماني متفاوت و برخاسته از آموزه‌هاي ديني، تلفيقي از عدالت‌خواهي، آزادي‌طلبي، معنويت و اخلاق را ارائه كرد؛ گفتماني كه با الهام از انديشه مهدوي و نگاه به آينده‌ درخشان حكومت جهاني حضرت مهدي (عج)، طرحي نو براي تمدن‌سازي بر پايه ارزش‌هاي الاهي درانداخت و معنويتي زنده و اجتماعي را در بطن جامعه و حكمراني، وارد ساخت.

امامين انقلاب، با در نظر گرفتن آرمان‌هاي مهدوي، در پي توسعه معنويت و اخلاق در سطح جهاني و حركت در مسير آرمان نهايي انقلاب اسلامي هستند. انقلاب اسلامي با تكيه بر ارزش‌هاي معنوي و اخلاقي متجلي در جامعه موعود مهدوي، مي‌كوشد اين اصول را در تمام ابعاد زندگي فردي و جمعي گسترش دهد. دولت تراز با ترويج اخلاق اسلامي و تقويت معنويت، اعتماد عمومي و انسجام اخلاقي جامعه را تقويت مي‌كند. پايبندي به اخلاق و معنويت، دولتمردان را از لغزش‌هاي اخلاقي، مانند فساد و خودكامگي مصون مي‌دارد و رفتار آن‌ها را با معيارهاي اسلامي همسو مي‌كند. دولت تراز با الگوگيري از اين ويژگي، بايد معنويت را در سياست‌گذاري‌هاي فرهنگي و اجتماعي نهادينه و سپس براي ترويج و اشاعه آن در جوامع اسلامي و بين‌المللي تلاش كند.

2-5. مقاومت پايدار و بينش توحيدي

«مقاومت» از واژه «قيام» گرفته شده و به معناي ايستادگي، پافشاري، استقامت، دوام و استحكام است (دهخدا، 1377: ج ۲، ص ۲۷۸۲ و نفيسي، 1345: ج ۵، ص ۳۴۴۷). مقاومت به حالتي اشاره دارد كه فرد يا گروه در برابر موانع و مشكلات، ثبات و استقامت داشته باشد (مكارم شيرازي، ۱۳۵۳: ج ۶، ص ۷۹). از آن‌جا كه انسان هنگامي‌كه مي‌خواهد فعاليتي پيگير انجام دهد، قيام مي‌كند و به كار مي‌پردازد؛ مقاومت كنايه از حسن اجراي امور و آمادگي براي فعاليت نيز آمده است (همان، ص ۶۱).

«مقاومت» به معناي انتخاب مسير درست و پيشروي در آن، بدون توقف يا عقب‌نشيني در برابر موانع، به شيوه‌اي عاقلانه و اصولي است. اين مفهوم در شخصيت و رفتار امام خميني به‌ وضوح قابل مشاهده است. ايشان هم در دوران مبارزه با رژيم پهلوي و هم پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در برابر طاغوت‌هاي داخلي و خارجي ايستادگي كردند و هرگز در مقابل فشارها يا تطميع‌ها تسليم نشدند. دشمنان امام بارها از تهديد، تطميع و حتي فريب براي منحرف كردن ايشان استفاده كردند؛ اما هيچ‌يك از اين روش‌ها نتوانست ساختار تفكر و محاسباتي ايشان را كه بر اصول و بينات ديني استوار بود، تحت تأثير قرار دهد. اين موضوع نشان‌دهنده عمق ايمان، استواري و تعهد ايشان به راه حق بود و تجلي‌بخش رويكردي است كه در آن مقاومت، به معناي ايستادگي فيزيكي در كنار پايبندي به اصول و ارزش‌هاي ديني تلقي مي‌شود.

چنين رويكردي، الگويي براي تحقق مقاومت هوشمندانه و اصولي است كه در آن انسان با شناخت راه درست و مشروع، در برابر موانع و فشارها تسليم نمي‌شود و به حركت خود ادامه مي‌دهد. اين ويژگي در مبارزه با ستم و ظلم و در حفظ استقلال و هويت ديني و ملي، نقش محوري دارد (خامنه‌اي، بيانات، ۱۴/۰۳/۱۳۹۸). موضوعي كه امام خميني بر آن ايستادگي و پافشاري داشت، حاكميت دين خدا و مكتب الاهي بر جامعه مسلمانان و بر زندگي عموم مردم بود. ايشان از ابتدا، انديشه مقاومت را به‌عنوان يك اصل بنيادين، مطرح و با توجه به آموزه‌هاي مهدويت، آن را راهي براي رسيدن به اهداف الاهي و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي براي ملت ايران، مبارزان و مسئولان كشور تلقي كردند.

مفهوم مقاومت، بر پايه‌هاي عقل، علم و دين استوار است و واكنشي فطري، راهبردي عقلاني و وعده‌اي الاهي در فرآيند بيداري امت و نفي سلطه‌پذيري، به شمار مي‌آيد. بر اساس نگرش مذكور، مقاومت نه ‌تنها به معناي پاسداري و دفاع از هويت و ارزش‌هاست، بلكه راهكاري عملي در برابر تهديدهاي خارجي نيز به شمار مي‌آيد. مطالعات نشان مي‌دهد كه هزينه مقاومت از تبعات تسليم‌پذيري به ‌مراتب كم‌تر است و عزت و استقلال مردم و نظام را تضمين مي‌كند. از منظر ديني، قرآن پيروزي نهايي حق را وعده داده و تجربه‌هاي تاريخي، مانند انقلاب اسلامي، نيز كارآمدي مقاومت را اثبات كرده‌اند.

در آموزه‌هاي مهدوي نيز استقامت و جهاد، از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي تحقق عدالت جهاني مطرح شده‌اند. بنابراين، مقاومت الگويي انسان‌ساز و تمدن‌آفرين است كه ترويج آن ضرورت دارد. در اين چارچوب، مقاومت افزون بر واكنشي سياسي به تجاوز يا سلطه‌گري، كنشي فعال، هدفمند و ريشه‌دار در آموزه‌هاي ديني است كه كاركردي فراملي دارد. اين مقاومت، در پيوندي تنگاتنگ با عدالت جهاني قرار دارد و به‌عنوان ابزاري براي نفي ساختارهاي سلطه‌گرانه و كوشش براي تحقق نظامي عادلانه در سطح بين‌المللي عمل مي‌كند. اين رويكرد، بر پايه آموزه‌هاي قرآني از جمله آيه <وَ قاتِلوهُم حَتّى لا تَكونَ فِتنَة> (انفال: ۳۹)، استوار است (جوانپور هروي، حسيني پنجكي، احدي، ۱۴۰۲: ص۸۰–۸۷).

مقاومت در انديشه امامين انقلاب، صرفاً واكنشي به ظلم نيست، بلكه راهبردي برخاسته از آموزه‌هاي مهدوي و مسيري هدفمند براي تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي است. دولت تراز انقلاب اسلامي در اين منظومه، نقش كليدي در نهادينه‌سازي فرهنگ مقاومت، مقابله با سلطه‌گري، و تقويت روحيه ايثار و جهاد ايفا و زمينه را براي پذيرش و استقرار دولت جهاني حق فراهم مي‌كند. مقاومت، كنشي ضد هژمونيك و تلاشي براي ارائه نظمي بديل، عادلانه و معنوي در برابر ساختارهاي سلطه‌گر جهاني است؛ نظمي كه در نهايت، با ظهور حضرت ولي‌عصر (عج)، به اوج خواهد رسيد. سير تكاملي مقاومت، از مبارزه با استبداد داخلي تا تقابل با نظام سلطه جهاني، به الگويي تمدني منجر شده كه با تربيت نسلي مؤمن و عدالت‌خواه، مسير ظهور را هموار مي‌سازد. از اين‌رو، مقاومت بخشي از يك حركت پيوسته و راهبردي در جهت تحقق عدالت جهاني و ظهور منجي موعود است.

2-6. عزت ملي و اسلامي

واژه‌ «عزّت» در لغت به معناي حالت يا وضعيتي است كه مانع از مغلوب شدن انسان مي‌شود و «أرضٌ عَزازٌ»؛ يعني زميني سخت و نفوذناپذير (راغب اصفهاني، 1412: ص 563). عزت، حالتي از استقامت، نفوذناپذيري و استواري است كه فرد را از سلطه و تحقير ديگران، حفظ مي‌كند. صفت «عزيز» در لغت نيز به كسي اطلاق مي‌شود كه توانمند است و مقهور و مغلوب نمي‌گردد (طبرسي، 1372: ج1، ص 394). در كاربرد قرآني، وصف «عزت» كه در توصيف خداوند سبحان آمده است: <وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يعْلَمُونَ> (منافقون: ۸)؛ به معناي قاهريت ذاتي و نفي هرگونه مغلوبيت در حق اوست. به تعبير آيت‌الله جوادي آملي، «عزيز بودن خداوند، نشان‌دهنده آن است كه همواره قاهر است و هيچ‌گاه مقهور نخواهد شد» (جوادي آملي، 1388: ج7، ص83).

عزت، ارزشي است كه در دل آموزه‌هاي اسلامي و قرآني ريشه دارد و يكي از اركان اساسي جامعه اسلامي است. امام خميني با احياي هويت اسلامي و انساني، عزت را به جامعه ايراني بازگرداند و نشان داد كه هرگاه ملتي بيدار شود و به ريشه‌هاي اصيل خود بازگردد، صاحب عزت مي‌شود. رهبر معظم انقلاب اسلامي، عزت را بدين صورت تعريف كرده‌اند:

عزت يعني هيچ‌گونه تحميل را قبول نكردن. به عبارت ديگر، معناي عزت اين است كه جامعه و نظام اسلامي در هيچ‌يك از برخوردهاي بين‌المللي خود نبايد طوري حركت كند كه منتهي به ذلت اسلام و مسلمين شود (خامنه‌اي، بيانات، 09/11/1368).

ايشان عزت ملي را وجه مقابل احساس حقارت مي‌دانند و تأكيد مي‌كنند كه ملت بايد به سرمايه‌ها، تاريخ و ميراث خود نگاه و از آن احساس غرور كند (همان، 22/۰۲/1388). انقلاب اسلامي با احياي عزت ملي آغاز شد و با تقويت استقلال، خودباوري و ايستادگي در برابر سلطه بيگانگان، الگويي از عزت‌مندي در جهان امروز ارائه كرد. اين الگو مقدمه‌اي براي تحقق عزت فراگير در حكومت جهاني امام مهدي (عج) است؛ دوراني كه عزت ملي و جهاني، نه‌فقط تدافعي، بلكه اثباتي و فعال خواهد بود.

در مرحله كنوني انقلاب، عزت عمدتاً در قالب مقاومت در برابر مستكبران و حفظ استقلال سياسي و اقتصادي معنا مي‌يابد، اما در دولت كريمه مهدوي، مؤمنان منشأ عزت جهاني خواهند بود و «اللَّهُمَّ مُعِزَّ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَحِيدٍ وَ مُذِلَّ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيد» (مجلسي، 1403: ج52، ص 391)؛ تجلي كامل خواهد يافت. عزت در اين دوره، مرزهاي سياسي را پشت ‌سر مي‌گذارد و به مفهومي ايماني و ارزشي ارتقا مي‌يابد، به گونه‌اي كه بر اساس آيه <وَلِلهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ> (منافقون: 8)؛ معيار عزت، اتصال به خداوند است.

دولت تراز براي آن‌كه در مسير زمينه‌سازي ظهور و تحقق عزت جهاني حكومت مهدوي حركت كند، بايد از درون عزتمند باشد. اين عزت دروني جز با تربيت مسئولان باتقوا، شجاع، ساده‌زيست، صادق و متوكل حاصل نمي‌شود. در نظامي كه معيار برتري، تقواست، مديريت بدون پايبندي به اخلاق ديني و ارزش‌هاي معنوي، نه‌تنها عزت‌آفرين نيست، بلكه موجب زوال سرمايه اجتماعي خواهد شد. عزت در دولت تراز، از درون مسئول باايمان آغاز مي‌شود و به جامعه باعزت ختم مي‌گردد. بي‌سبب نيست كه در حكومت جهاني امام مهدي (عج)، نخستين ويژگي ياوران آن حضرت، ايمان و تقوا معرفي شده است؛ زيرا تنها بندگان راستين خدا مي‌توانند حامل و حافظ عزت الاهي باشند.

نتيجه‌گيري

در منظومه فكري امامين انقلاب، دولت اسلامي ساختاري اجرايي و يك مرحله‌اي بنيادين در مسير تحقق تمدن نوين اسلامي و زمينه‌سازي براي ظهور ولايت عظماي حضرت حجت (عج) است. اين مرحله، حلقه واسط ميان نظام اسلامي و جامعه اسلامي است. از همين رو، غفلت از آن، به معناي اختلال در سير تمدني انقلاب اسلامي خواهد بود. امروز بيش از هر زمان ديگر، بازخواني دقيق و عميق از مباني ارزشي دولت تراز، امري ضروري است. بنابراين، مباني ارزشي دولت تراز از قبيل عدالت، آزادي، معنويت و اخلاق، عزت، امنيت و مقاومت، بايد از گزاره‌هايي صرفا تزييني در اسناد، به‌ اصول راهبردي در حكمراني و زيست فردي و اجتماعي برسند.

تجربه تاريخي انقلاب اسلامي نشان داده است كه فاصله گرفتن از اين مباني، نظام اسلامي را دچار انحراف، ركود يا آسيب مي‌كند و پايبندي به آن‌ها، افزايش رضايت مردمي و تقويت اعتماد و اميد به آينده را به دنبال خواهد داشت. در واقع، اين ارزش‌ها، سياست‌هاي راهبردي دولت و ملت در مسير ظهور محسوب مي‌شوند. ازاين‌رو، دولتمردان نظام جمهوري اسلامي، اگر مدعي تحقق يك حكمراني الگو، در جايگاه زمينه‌سازي براي ظهورند، بايد در همه سطوح، اين ارزش‌ها را از امور صرفا نظري به الگوهاي عيني و قابل سنجش تبديل كنند. دولت اسلامي زماني بر معيارهاي اسلامي منطبق خواهد بود كه عدالت را در بهره‌مندي همه افراد از موقعيت‌هاي رشد و پيشرفت، آزادي را در بستر ديانت، اخلاق را در عملكرد سازماني، عزت را در روابط بين‌الملل، امنيت را در سايه ايمان، و مقاومت را در برابر سلطه‌طلبي، به نمايش بگذارد. در نهايت، تحقق دولت تراز انقلاب اسلامي، بدون خوانشي تمدني، راهبردي و منتظرانه از اين مباني ارزشي، ممكن نيست. اگر هدف نهايي، آمادگي براي ظهور و مشاركت در تحقق عدالت جهاني است، هيچ مسيري جز حركت مستمر و دقيق در چارچوب ارزش‌هاي اسلامي، وجود ندارد.

منابع

قرآن كريم

1. ابن ابي زينب، محمد بن ابراهيم (1397ق). الغيبه، تهران، نشر صدوق.

2. ابن بابويه، محمد بن علي (1413ق). من لايحضر الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏.

3. ___________________________ (1395 ق). كمال الدين و تمام النعمه، تهران، اسلاميه.

4. ابن طاووس، علي بن موسي (1409ق). إقبال الاعمال، تهران، دار الكتب الإسلاميه.

5. ابن مشهدي، محمد بن جعفر (1419ق). المزار الكبير، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏.

6. ابن منظور، محمد بن مكرم (1414ق). لسان العرب، بيرت، دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر.

7. الاهي نژاد، حسين (تابستان 1399). تبيين قرآني نقش مقاومت در حكومت جهاني مهدوي، علوم قرآن وحديث، شماره 2.

8. امامي، محمدجعفر (1387). لغات در تفسير نمونه، قم، امام علي بن ابي طالب (ع).

9. انديشگاه بيانيه گام دوّم انقلاب اسلامي (1401). برخي مفاهيم اساسي بيانيه ي گام دوّم انقلاب اسلامي، تهران، انتشارات انقلاب اسلامى.

10. آرون، ريمون (1385). مراحل اساسي سير انديشه در جامعه شناسي، مترجم: باقر پرهام، تهران، نشر ني.

11. آشوري، داريوش (1391). دانشنامه سياسي، تهران، انتشارات مرواريد.

12. آشوري، محمدي، حسين، مهدي(زمستان1399). «جايگاه آموزه مهدويت و انتظار در ايجاد تمدّن اسلامي از ديدگاه امام خميني»، پژوهش هاي مهدوي، شماره 35.

13. برهان، محمد حسين بن خلف(1380). فرهنگ فارسي برهان قاطع، تهران، نيما.

14. بهروزي لك، غلامرضا، كفيلي، رضا (بهار1401). «نقش و جايگاه آموزه هاي مهدويت در تحقق اهداف بيانيه‌ي گام دوم انقلاب اسلامي» (باتاكيد برآموزه عدالت)، مطالعات بيداري اسلامي، شماره 1.

15. ث‍ق‍ف‍ي‌، ع‍ل‍ي (1391). درس گفتارهاي نهضت انتظار و فرآيند تحقق اهداف اسلامي، تهران، بنياد فرهنگ و انديشه انقلاب اسلامي.

16. جمعي از نويسندگان (1386). فرات تا فرات، مركز تخصصي مهدويت ، قم، بنياد فرهنگي مهدي موعود (عج).

17. جوادي آملي، عبدالله(1388). تفسير تسنيم، قم، مركز نشر اسراء.

18. حاجي زاده، عليرضا (آبان1400). فهم اهداف و وظايف حكومت اسلامي جهت تحول در حكمراني، حكمراني متعالي، شماره3.

19. حاذقي، محمد هادي( 1400). مباني بنيادي ارزش‌شناسي از ديدگاه اسلامي، تهران، بنياد علوم و معارف اسلامي.

20. خامنه اي، سيد علي (1400). ولايت و حكومت، تهران، انتشارات صهبا.

21. __________________ (1394). منشور معارف انقلاب اسلامى: پيام دهم خرداد 1369 حضرت آيت‌الله العظمى خامنه‌اى ، تهران، انتشارات انقلاب اسلامي.

22. _______________ (1397). بيانيه گام دوم انقلاب خطاب به ملّت ايران، تهران، انتشارات انقلاب اسلامى.

23. _______________ (1398). نگاهى به نظريه انتظار: در انديشه‌ى حضرت آيت‌الله العظمى خامنه‌اى، تهران، انتشارات انقلاب اسلامى.

24. _______________ (1398). امام خميني و انقلاب اسلامي، تهران، انتشارات انقلاب اسلامي.

25. خميني، روح الله(1378). جهاد اكبر، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.

26. _______________ (1378). صحيفه امام، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.

27. _______________ 1380). شرح چهل حديث (اربعين حديث)، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني.

28. دهخدا، علي اكبر (1377ش)، لغت‌نامه، تهران، دانشگاه تهران-مؤسسه انتشارات و چاپ.

29. __________________ (1390). فرهنگ متوسط دهخدا، تهران، دانشگاه تهران-مؤسسه انتشارات و چاپ.

30. راغب اصفهاني، حسين بن محمد(1412ق). المفردات الفاظ القرآن، بيروت، دارالشاميه.

31. رباطي، معيني نژاد، فاطمه السادات، ليلا (1399). نماد عزت ملي از منظر مقام معظم رهبري در راستاي بيانيه گام دوم انقلاب، بجنورد، همايش ملي ادبيات مقاومت با محوريت شهيد عالي‌مقام سپهبد قاسم سليماني.

32. ريتزر، جرج (1389). نظريه جامعه شناسي در دوران معاصر، مترجم: محمد شجاعيان، تهران، پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي.

33. سعادت نيا، رضا، حيدري، نرگس (تابستان و پاييز 1392). راهكارهاي عزت و اقتدار اسلامي از منظر قرآن و روايات، قرآني كوثر، شماره 47.

34. سيدرضي، محمدبن حسين (1386)، نهج‌البلاغه، مترجم: محمد دشتي، انتشارات اميرالمؤمنينG.

35. شارون، جوئل (1388). ده پرسش از ديدگاه جامعه شناسي، مترجم: منوچهر صبوري، تهران، نشر ني.

36. صادقي، الهه، موحدي، سمانه (بهار ۱۴۰۲). مباني و شاخص­هاي دولت اسلامي از منظر آيت الله خامنه اي، دولت پژوهي، شماره 33.

37. صلح ميرزايي، سعيد (1398). انديشه‌ي مقاومت از منظر حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، تهران، انتشارات انقلاب اسلامي.

38. طبرسي، فضل بن حسن (1372). مجمع‌البيان في تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو.

39. طبسي، نجم الدين (1385). نشانه‌هايي از دولت موعود، قم، بوستان كتاب.

40. عباسپور، سعدي (1393). گسست‌هاي عدالت در ليبراليسم، علوم انساني صدرا، تابستان، شماره 10

41. فراهيدي، خليل بن احمد (1409ق). العين، قم، موسسه دارالهجره.

42. فيومي، احمد بن محمد (1414ق). مصباح المنير، قم، مؤسسه دار الهجره.

43. قمي، علي بن ابراهيم (1363). تفسير قمي، مصحح: طيب موسوى جزائرى، قم، دار الكتاب‌.

44. قيصري، نورالله (تابستان1393). مكاتب امنيتي؛ نقدهاي موجود و ضرورت طرح نگرشي نوين، فصلنامه آفاق امنيت، سال هفتم، شماره 22.

45. كوئن، بروس (1369). درآمدي بر جامعه شناسي، مترجم: محسن ثلاثي، تهران، توتيا.

46. لطيفي، محمود (بهار1384). «مباني عدالت اجتماعي»، نشريه حكومت اسلامي، شماره 35.

47. مرتضوي، سيديحيي (بهار و تابستان 1400). «شاخص هاي دولت تراز انقلاب اسلامي با تاكيد بر انديشه هاي مقام معظم رهبري»، مديريت در اسلام، شماره 42 .

48. مصباح يزدي، محمد تقي(1394). اخلاق در قرآن، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى.

49. مطهري، مرتضي (1402). عدل الاهي، تهران، صدرا.

50. مطهري، مهدي (1398). امام خميني ره و انقلاب اسلامي، تهران، انتشارات انقلاب اسلامى.

51. مكارم شيرازي، ناصر (1353). تفسير نمونه ، تهران، دارالكتب الاسلاميه.

52. ملايي، حسن (1396). ما منتظريم: خورشيد مهدويت در منظومه فكري امام خامنه‌اي، قم، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود.

53. _________ (بهارو تابستان 1397). «مهدويت، كلان آرمان انقلاب اسلامي و الزامات فرهنگي آن در انديشه امام خامنه اي»، پژوهشنامه موعود، شماره 1.

54. _________ (پاييز و زمستان 1400). «نقش مهدويت بر انديشه مقاومت در انقلاب اسلامي با تاكيد بر آراي حضرت آيت الله خامنه اي»، پژوهشنامه موعود، شماره 6.

55. ملكي، حسن (1403). «درآمدي بر نظريه تعليم و تربيت در بيانات حضرت آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي»، تهران، انتشارات انقلاب اسلامي.

56. مهربان، غلامرضا (بهمن 1400). دولت تراز انقلاب اسلامي از ديدگاه مقام‌معظم‌رهبري، فصلنامه پاسخ، شماره 24.

57. نجارزادگان، فتح الله(1389). بررسي تطبيقي تفسير آيات مهدويت و شخصيت شناسي امام مهدي، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

59. نفيسي، علي اكبر(1345). فرهنگ نفيسي، تهران، خيام.

60. نيكزاد، عباس(اسفند1381). دين و امنيت، رواق انديشه، 1381، شماره 15

61. وبر، ماكس (1390). روش شناسي علوم اجتماعي، مترجم: حسن چاوشيان، تهران.

62. ياقوتي، ابراهيم (شهريور1398). مولفه ها و راهكارهاي تمدن نوين اسلامي در انديشه هاي امام خميني و مقام معظم رهبري، شاهد انديشه، شماره1.

63. نرم افزار حديث ولايت 3، مجموعه بيانات و پيام‌هاي رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي و آثار انتشارات انقلاب اسلامي.