10 فروردین 1403

مرکز تخصصی مهدویت

اَللَّهُمَّ صَلِّ علي مَوْلانا وَ سَيِّدِنا صاحِبِ الزَّمانِ

كوثر چیست؟

فهرست مطالب:

یكی از القاب حضرت زهرا (سلام الله علیها) كوثر است. در قرآن نیز سوره‌ای است كه به نام ایشان معروف شده است. كوثر، بزرگ‏ترين هدية الهى است، زیرا هدیة اشرف معبود به اشرف مخلوقات است و این هدیة نفیس در كوچك‌ترين سورة قرآن مطرح شده است: « إِنَّآ أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ».
چرا این هدیه، نفیس است؟ در ماجراى فتح مكه كه مشركان دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد مى‏شدند، خداوند، تنها دستور مى‏دهد كه ای پیامبر تسبیح بگو: «رَأيتَ النَّاس يَدخلون فى دينِ اللَّه أفواجا فَسَبّح‏»؛ اما وقتى به او می‌گوید ما به تو كوثر عطا كردیم دستور می‌دهد: «فصلّ لربّك؛ ای پيامبر نماز بگذار». گويا اهميّت كوثر از اسلام آوردن مشركان بيش‏تر است. برویم سراغ قرآن ببینیم معنای كوثر چیست؟

إِنَّآ أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ[1]
در آخرین آية سورة كوثر، خداوند متعال مى‏فرمايد: «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ». از این آیه استفاده مى‏شود كه مراد از كوثر چيزى ضد ابتر است؛ عرب به افراد بى ‏عقبه و بى ‏نسل كه فرزند پسر ندارند و با مردن، آثارشان محو مى ‏شود، ابتر مى‏ گويد.
البتّه كوثر، معنايى عام دارد و شامل هر خير كثير مى ‏شود؛ ولی مقصود خداوند از كوثر در این آیه، هیچ چیز نیست مگر همان ذریه پاك رسول‌الله از نسل فاطمه زهرا سلام الله علیها. زیرا:

* اگر مراد از كوثر اخلاق نيك باشد، پيامبر كه داراى خلق عظيم بود. «وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»[2] بر این اساس معنا ندارد كه خداوند به ایشان چیزی بدهد كه خود داراست.

* اگر مراد از كوثر، عبادت باشد، حضرتش به قدرى عبادت مى‏ كرد كه آيه نازل شد: «ما قرآن را نفرستاديم تا اين گونه خود را به مشقّت اندازى؛ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى.»[3]

* اگر مراد از كوثر، امّت كثير باشد، طبق وعدة الهى اسلام بر تمام جهان غالب خواهد شد: «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ».[4]

* اگر مراد از كوثر، شفاعت باشد، خدا تا جايى كه پيامبر راضى شود از امّت او مى‏بخشد: «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى».[5]

پس مراد همان ذریه اوست به خصوص با توجه به شأن نزول این سوره، معلوم می‌شود كه غیر فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها چیز دیگری مراد نمی‌باشد.

مقایسه‌ای بین دو سورة كوثر و تكاثر

1. كوثر ارزش است و تكاثر ضدّ ارزش، زيرا اولى عطيّه الهى است كه دنباله‏ اش ذكر خداست: « أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ…» ولی دوّمى يك رقابت منفى كه دنباله ‏اش غفلت از خداست: «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ».

2. كوثر ما را به مسجد مى ‏برد براى نماز: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ‏» و تكاثر ما را به گورستان مى ‏برد براى سرشمارى مردگان: « حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ».

3. در عطاى كوثر بشارت است: «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ»؛ و در تكاثر تهديدهاى پى در پى: « كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ».

4. كوثر، عامل رابطه با خالق است: «أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ…‏» و تكاثر، وسيله‏ اى براى سرگرمى با مخلوق: «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ».

**
حاشیه

شأن نزول سورة كوثر
عاص بن‏ وائل سهمي، یكی از مشركان مكه بود. یك روز كنار باب بنی السهم، يكي از درهاي مسجد الحرام، با رسول گرامي اسلام ملاقات كرد و با آن حضرت به گفت‌وگو پرداخت. قريشي‏ها كه شاهد اين منظره بودند از او پرسیدند: «با چه شخصي سخن مي‏گفتي؟» پاسخ داد: «با ابتر!»

اين پاسخ به آن رو ‏بود كه آن حضرت فرزند پسری نداشت و عرب جاهلي كساني را كه داراي فرزند پسر نباشند «ابتر» قلمداد مي‏كرد؛ زيرا تنها راه استمرار اهداف فرد را در وجود پسر مي‏دانستند. در این هنگام سورة كوثر نازل شد و بیان داشت: «كه آن كسی كه گفت ابتر خودش ابتر است.»[6] این خبر غیبی محقق شد. پیامبر نسلش استمرار پیدا كرد و نسل عاص بن وائل از بین رفت و نابود شد.

[1]. سوره كوثر/ 1.

[2]. سوره قلم/ 4.

[3]. سوره طه/ 2.

[4]. سوره توبه/ 33.

[5]. سوره ضحى/ 5.

[6]. مجمع البيان، ج ‏5، ص ‏549؛ الميزان، ج‏ 20، ص ‏372؛ درالمنثور، ج ‏8، ص ‏652.

[مجله شماره 41 : فروردین و اردیبهشت 92 – مقاله]

پدیدآورنده :    حجت‌الاسلام والمسلمين قرائتي ، منبع : مجله امان