8 دی 1404

بازكاوي معناشناختي و تحليل گستره مفهومي غيبت در آموزه مهدويت 

فهرست مطالب:

بازكاوي معناشناختي و تحليل گستره مفهومي غيبت در آموزه مهدويت
خدامراد سليميان
چكيده

پژوهش حاضر با هدف واكاوي و تحليل معناشناختي مفهوم غيبت در مهدويت و با تمركز بر احاديث پيشوايان معصوم (ع) صورت پذيرفته است. فراواني و تنوع احاديث مرتبط با غيبت حضرت مهدي (عج) و تفاسير گوناگون ارائه شده، به شكل‌گيري برداشت‌هاي ناهمگوني از معناي غيبت منجر گرديده است. اين اختلاف ديدگاه‌ها، اين پرسش بنيادين را پيش روي پژوهشگر قرار مي‌دهد: مراد معصومان (ع) از كاربرد واژه «غيبت» در توصيف دوره‌اي از حيات حضرت مهدي (عج) چه بوده است؟ اين مقاله، با اتخاذ رويكردي توصيفي ـ تحليلي و انتقادي، به بررسي و تحليل جامع احاديث مرتبط با مفهوم غيبت مي‌پردازد. يافته‌هاي پژوهش حاكي از آن است كه غيبت حضرت، بر خلاف تفسيرهاي محدودكننده آن به صرف «پنهان‌بودن جسم» يا «پنهان‌بودن عنوان»؛ مفهومي چندوجهي و پوياست كه بر اساس مقتضيات و شرايط گوناگون، اشكال متفاوتي به خود مي‌گيرد. در اوضاع تهديد جدي جان حضرت، غيبت به معناي ناپيدايي كامل و به مشيت الاهي محقق مي‌شود؛ در حالي كه در وضعيت امن‌تر، غيبت به شكل ناشناسي و عدم اشتهار بروز مي‌يابد. يكسان انگاشتن اين دو شكل از غيبت در همه شرايط، با توجه به روايات موجود، قابل دفاع نيست. اين پژوهش، با ارائه تحليلي نو و جامع از مفهوم غيبت، گامي به منظور رفع ابهامات و تبيين دقيق‌تر اين مفهوم كليدي در انديشه مهدويت برمي‌دارد.

واژگان كليدي: غيبت، مهدويت، معناشناسي، روايات، امام مهدي (عج).

مقدمه

مفهوم غيبت، به‌‌عنوان يكي از محوري‌ترين مباحث در انديشه مهدويت، همواره مورد توجه متفكران و پژوهشگران اسلامي بوده است. اعتقاد به وجود امام غايب و انتظار ظهور او، نقش بسزايي در حفظ اميد و پويايي جامعه شيعي ايفا كرده است. با اين حال، فهم دقيق و جامع از معناي غيبت، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است؛ زيرا هرگونه تفسير نادرست مي‌تواند به برداشت‌هاي انحرافي و آسيب‌زا منجر شود.

فراواني روايات مرتبط با غيبت حضرت مهدي (عج) و پاسخ‌هاي متفاوت ارائه شده در آن‌ها، چالش‌هاي متعددي را در مسير فهم اين مفهوم ايجاد كرده است. برخي از روايات، غيبت را به معناي پنهاني جسم امام تفسير مي‌كنند؛ در حالي كه برخي ديگر، بر پنهان‌بودن عنوان و منزلت ايشان تأكيد دارند. اين تفاوت ديدگاه‌ها، پرسش‌هاي اساسي را در خصوص ماهيت و ابعاد غيبت مطرح مي‌سازد.

با توجه به تنوع روايات مرتبط با غيبت، پرسش اصلي پژوهش حاضر اين است كه منظور معصومان (ع) از كاربرد واژه «غيبت» در توصيف دوره‌اي از زندگي حضرت مهدي (عج) چه بوده است؟ به عبارت ديگر، آيا غيبت، صرفاً به معناي پنهاني جسم يا عنوان امام است، يا مفهومي چندوجهي و متغير را در بر مي‌گيرد؟

اين مقاله، با اتخاذ رويكردي توصيفي ـ تحليلي و انتقادي، به بررسي و تحليل طيف گسترده‌اي از روايات مرتبط با مفهوم غيبت مي‌پردازد. در اين زمينه، ابتدا به گرد‌آوري و دسته‌بندي روايات مرتبط با موضوع پرداخته شده و سپس، با استفاده از ابزارهاي تحليل معناشناختي، به بررسي مفاهيم و مضامين موجود در روايات پرداخته مي‌شود. در نهايت، با ارائه تفسيري جامع و نو از مفهوم غيبت، به پرسش اصلي پژوهش پاسخ داده مي‌شود.

تأكيد مي‌شود در منظومه معارف مهدوي، واژه «غيبت» به مثابه ركني بنيادين، نقشي بي‌بديل در فهم ژرف و فراگير اين منظومه ايفا مي‌كند. اين واژه، با اشاره به طولاني‌ترين فصل حيات حضرت مهدي (عج)، از جايگاهي بس والا برخوردار است.

اهميت غيبت حضرت مهدي (عج) در گستردگي روايات منقول از معصومان (ع) هويداست، تا آنجا كه شمار اين روايات در هم‌سنجي با ساير موضوعات مهدوي، فزوني چشمگيري دارد. اين امر سبب شده تا تركيب «صاحب الغيبه» به عنوان لقبي برجسته براي آن حضرت تثبيت گردد (كليني، 1407: ج1، ص 323).

در احاديث مرتبط با غيبت، اين واژه و مشتقات آن، همواره در كلام پيشوايان معصوم (ع) بازتاب داشته و مورد عنايت قرار گرفته است. اين وفور كاربرد، گواه روشني بر جايگاه والاي اين مفهوم در انديشه معصومان (ع) است.

افزون بر سخنان معصومان (ع) و انديشمندان شيعه، آثاري در تبيين مفهوم و كاربست غيبت حضرت مهدي (عج) پديد آمده است. اگرچه اثري جامع كه بر پايه روايات، به صورت مستقل به اين موضوع پرداخته باشد، وجود ندارد؛ در برخي كتاب‌ها و مقالات، به اين مفهوم اشاراتي شده است. از جمله اين آثار مي‌توان به كتاب‌هاي «تاريخ الغيبة الصغري» (صدر، 1412) و «تاريخ الغيبة الكبري» (صدر، 1992)، اثر سيد محمد صدر، و كتاب «در انتظار ققنوس» (عميدي: 1387)، نوشته ثامر هاشم حبيب العميدي اشاره كرد.

در ميان مقالات نيز، نزديك‌ترين نوشته‌ها عبارتند از:

مقاله «تأملي نو در مفهوم غيبت امام دوازدهم (عج)»، نوشته محسن رحيمي جعفري (رحيمي جعفري، 1402)؛

مقاله «بن‌مايه‌هاي غيبت امام عصر (عج) در روايات»، نوشته مهدي غلامعلي (غلامعلي، 1388)؛

مقاله «پژوهشي در باب غيبت امام مهدي (عج)»، نوشته ابوالصلاح حلبي، ترجمه بهروز بيك عليزاده (حلبي: 1385)؛

مقاله «درآمدي بر ولادت و غيبت امام مهدي (عج)»، نوشته محمد مهدي آصفي (آصفي: 1381)؛

مقاله «درآمدي بر غيبت نگاري»، نوشته مهدي غلامعلي (غلامعلي: 1386)؛

مقاله «واكاوي تاريخي مفاهيم معناشناختي دوره غيبت صغرا»، نوشته مجيد احمدي كچايي (احمدي كچايي: 1394)؛ با اين حال، غالب اين آثار، به اجمال و در حد تعريف اصطلاحي غيبت پرداخته‌اند.

در مقابل، اين نوشتار با بررسي تفصيلي ده‌ها حديث، تلاش مي‌كند تا نكات بديعي را در اين زمينه روشن سازد.

معناشناسي غيبت در معارف مهدوي

واژه «غيبت» در منظومه معارف مهدوي، فراتر از معناي لغوي خود، مفهومي كليدي و بنيادين را در بر مي‌گيرد كه فهم آن، براي درك صحيح اين منظومه ضروري است. اين پژوهش، با بررسي معناشناسي واژه «غيبت» از منظر لغوي و اصطلاحي، و نيز منبع‌شناسي آن، به تبيين ابعاد گوناگون اين مفهوم مي‌پردازد.

معناشناسي لغوي

از ديدگاه لغت، «غيبت» اسم مصدر از ريشه سه‌حرفي «غ_ ي_ ب» است. معناي اصلي آن ناپديدشدن و پنهان‌ماندن از ديدگان است (فراهيدي، 1409: ج4، ص 503؛ جوهري، 1404: ج1، ص 196 و ابن منظور، 1408: ج۱، ص۶۵۴). اين واژه نخست در توصيف پنهان شدن اجرام آسماني همچون خورشيد، ماه و ستارگان به كار مي‌رفته است (راغب اصفهاني، 1412: ص 615) و همچنين، مي‌تواند به معناي پوشش و پرده پوشي باشد (ابن فارس، 1404: ج4، ص 414). اگرچه واژه «غيبت» به طور مستقيم در قرآن نيامده؛ ريشه «غيب» و مشتقات آن در حدود 60 آيه به كار رفته است (نمونه‌ها: بقره: 3؛ هود: 49؛ ملك: 12؛ انبياء: 49؛ يس: 11 و مائده: 94).

معناشناسي اصطلاحي

معناي اصطلاحي «غيبت» در معارف مهدوي، به بررسي فراوان احاديث و روايات معصومان (ع) نيازمند است (كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت). به اختصار، مي‌توان آن را به ويژگي ممتد از حيات حضرت مهدي (عج) اطلاق كرد كه از سال 260 هجري آغاز شده است و تا ظهور ادامه دارد. در اين دوره، به اراده الاهي، شخص يا شخصيت حضرت مهدي (عج) براي مردم پنهان مي‌ماند. بنابراين، در اصطلاح مهدويت، غيبت به پنهان‌زيستي امام زمان (عج) از سال 260 هجري تاكنون اطلاق مي‌شود (سليميان، 1403: ص 315، مدخل غيبت). استفاده از اين واژه و مشتقات آن در روايات، به موضوعات و مباحث گسترده‌اي اشاره دارد كه بررسي معناشناختي و تحليل دامنه كاربرد مفهومي آن در سخنان معصومان (ع) هدف اصلي اين نوشتار است.

منبع‌شناسي غيبت / غيبت‌نگاري

علاوه بر معصومان (ع)، ياران آن‌ها، انديشمندان و دانشمندان شيعه نيز به دوران غيبت و واژگان مرتبط با آن اهتمام ويژه‌اي داشته‌اند. اين اهتمام، در نقل روايات و تأليف آثار پرشمار در اين زمينه مشهود است. اين پديده، كه با عنوان «غيبت‌نگاري» شناخته مي‌شود، از آغاز بحث غيبت تاكنون ادامه داشته است (صفري فروشاني و احمدي كچايي، 1392: ص 61-86).

از جمله آثار برجسته در اين زمينه مي‌توان به كتابي چون الغيبه نعماني، كمال‌الدين و تمام‌النعمه شيخ صدوق، الغيبه شيخ طوسي، الفصول العشره في الغيبه و چهار رساله ديگر در باب غيبت از شيخ مفيد، و همچنين المقنع سيد مرتضي اشاره كرد. بسياري از اين آثار، با هدف رفع ابهامات و پرسش‌هاي جامعه شيعه در باب غيبت نگاشته شده‌اند.

شايان ذكر است كه همه آثار مرتبط با غيبت، از سوي شيعيان امامي و در باب غيبت حضرت مهدي (عج) نبوده است. برخي گروه‌ها مانند واقفي‌ها نيز آثاري در اين زمينه نوشته‌اند (نجاشي، 1365: ص 65). اما سهم غيبت‌نگاري اماميه در اين ميان، بسيار چشمگير است، به‌ويژه در پنج قرن اول، كه نشان از اهتمام معصومان (ع) و دانشمندان شيعه به اين موضوع دارد.

برخي از پژوهشگران معاصر، با اشاره به بيان سربسته و رمزي مسئله غيبت در قرن اول، به نقش امامان باقر و صادق (ع) در معرفي حضرت مهدي (عج) و مباحث مربوط به ايشان اشاره مي‌كند. وي همچنين، به تأثير زندان امام كاظم (ع) بر آشنايي شيعيان با مفهوم غيبت و بهره‌مندي از امام غايب اشاره مي‌كند، و سپس، به سخنراني‌هاي عمومي امام رضا (ع) در باب امام مهدي (عج)، قيام و غيبت ايشان مي‌پردازد. اين پژوهشگر، در نهايت، به نقش امامان عصر غيبت در تكميل اين تبيين، به‌ويژه در عصر امام عسكري (ع)، اشاره مي‌كند، عصري كه شيعيان به ضرورت پنهان بودن امام پي برده‌اند؛ چه آن‌كه امامان معصوم (ع) در سنين جواني به شهادت رسيده‌ و شيعيان آموخته‌اند كه مي‌توانند آموزه‌هاي ديني را بدون حضور آشكار امام، از طريق وكلاي و دانشمندان ديني فراگيرند (غلامعلي، 1388: ص 182 و سليميان، 1394: ص25-60).

با وجود پيامدهاي بالقوه‌ بحران غيبت، كه مي‌توانست به گسست‌هاي بنيادين و انشعاب‌هاي عميق در تشيع منجر شود، انسجام و ثبات نسبي موجود، بي‌ترديد، مرهون تلاش‌هاي بي‌وقفه و هدايت‌هاي خردمندانه پيشوايان معصوم پيشين (ع) و رهبري هوشمندانه‌ حضرت مهدي (عج) از طريق واسطه‌ها و اشارات باطني است.

قابل ذكر است، در مديريت اين دوران پرتلاطم و غلبه بر چالش‌هاي پيش رو، مجاهدت‌هاي مستمر محدثان و علماي اماميه نيز نقش اساسي و انكارناپذيري در مهار بحران داشته است (نقي‌پور، سليميان، 1392: ص 127-146).

واژه‌شناسي غيبت: بررسي اصطلاحي و مصاديق روايي

در بررسي مفهوم «غيبت» در معارف مهدويت، توجه به واژگان و اصطلاحات مرتبط با اين پديده، از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. اين واژگان، كه در گفتار معصومان (ع) به كار رفته‌اند، به عنوان ابزاري براي درك عميق‌تر و جامع‌تر دوران غيبت و ابعاد مختلف آن عمل مي‌كنند. در اين بخش، به بررسي تعدادي از اين اصطلاحات و كاربردهاي آن‌ها در روايات مي‌پردازيم:

۱. غَيْبَة (غيبت):

واژه «غيبت» از پركاربردترين اصطلاحات در اين حوزه است كه در روايات متعددي به كار رفته است. اين واژه، به معناي پنهان‌زيستي و عدم حضور ظاهري امام است.

حديث امام صادق (ع): «إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ…» (كليني، ۱۴۰۷: ج۱، ص۳۴۰)؛ همانا براي قائم، غيبتي است پيش از قيامش…؛ به صراحت از وجود غيبت براي امام مهدي (عج) خبر مي‌دهد.

حديث امام صادق (ع): «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً…» (همان، ص۳۳۰)؛ همانا براي صاحب اين امر، غيبتي است..؛ نيز بر غيبت امام تأكيد دارد.

حديث امام صادق (ع): «إِنْ بَلَغَكُمْ عَنْ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةٌ فَلَا تُنْكِرُوهَا» (همان، ص۳۳۸)؛ اگر خبر غيبت صاحب اين امر (مهدي) به شما رسيد، آن را انكار نكنيد!؛ بر لزوم پذيرش و عدم انكار غيبت تأكيد دارد.

حديث امام صادق (ع): «طُوبَى لِمَنْ تَمَسَّكَ بِأَمْرِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا فَلَمْ يَزِغْ قَلْبُهُ بَعْدَ الْهِدَايَةِ» (صدوق، ۱۳۹۵: ج۲، ص ۳۵۸)؛ خوشا به حال كسي كه در غيبت قائم ما به امر ما [و امامت] تمسك جويد، بنابراين قلبش بعد از هدايت [در مسير امامت] منحرف نشود!؛ به اهميت تمسك به امام و حفظ ايمان در دوران غيبت اشاره دارد.

حديث امام صادق (ع): «إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ أَمَدُهَا…» (همان، 1385: ج۱، ص ۲۴۵)؛ براي قائم ما غيبتي است كه مدّت آن به طول مي انجامد؛ بر طولاني‌بودن دوران غيبت تأكيد دارد.

اين دسته از روايات، به صورت كلي، به اصل غيبت، حتميت آن، و ضرورت پذيرش آن اشاره دارند، بدون آن‌كه وارد جزئيات و چگونگي آن شوند.

۲. غَيْبَتُكَ (غيبت تو):

در برخي از روايات، خطاب به امام مهدي (عج) از واژه «غيبت» استفاده شده است، كه نشان از تأثير عميق اين پديده بر شيعيان دارد.

حديث امام صادق (ع): «سَيِّدِي غَيْبَتُكَ نَفَتْ رُقَادِي وَ…» (همان، ج۲، ص ۳۵۳ و طوسي، ۱۴۱۱: ص ۱۶۸)؛ آقاي من! غيبت تو خواب را از ديدگانم ربوده و..؛ گوياي اشتياق و اندوه شيعيان در دوران غيبت است.

صدور اين احاديث، حدود يك قرن قبل از تولد حضرت مهدي (عج) حاكي از قطعي بودن غيبت از ديدگاه پيشوايان دين است.

۳. لَيَغِيبَنَّ (به يقين غايب خواهد شد):

در برخي روايات، غيبت به عنوان امري حتمي و ناگزير معرفي شده است.

حديث امام صادق (ع): «أَمَا وَاللَّهِ لَيَغِيبَنَّ إِمَامُكُمْ سِنِينَ مِنْ دَهْرِكُمْ…» (كليني، ۱۴۰۷: ج۱، ص۳۳۶؛ نعماني، ۱۳97: ص ۱۴۱و ۱۵۲؛ صدوق، ۱۳95: ج۱، ص ۵۲و ۳۰۲ و طوسي، ۱۴۱۱: ص۳۳۷)؛ به خدا سوگند! امام شما سالياني از روزگارتان غيبت خواهد كرد؛ روايت بر قطعي بودن غيبت امام تأكيد دارد.

۴. إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَتَيْنِ (همانا براي قائم دو غيبت است):

در برخي از روايات، به دو دوره غيبت براي امام اشاره شده است؛ از جمله موارد ذيل:

حديث امام صادق (ع): «إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَتَيْنِ يَرْجِعُ فِي إِحْدَاهُمَا…» (نعماني، ۱۳97: ص ۱۷۵)؛ همانا براي قائم دو غيبت است كه در يكي باز مي‌گردد.

حديث امام صادق (ع): «لِلْقَائِمِ غَيْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى طَوِيلَةٌ» (كليني، ۱۴۰۷: ج۱، ص۳۴۰)؛ براي قائم دو غيبت است يكي از آن‌ها كوتاه و ديگري دراز است.

حديث امام صادق (ع): «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ» (طوسي، ۱۴۱۱: ص۱۶۲)؛ به درستي كه براي صاحب اين امر دو غيبت است يكي از آن‌ها طولاني است.

نكته مهم:

در حالي كه برخي روايات از دو غيبت سخن مي‌گويند (مانند روايات مذكور)؛ در واقع، يك غيبت براي امام وجود دارد كه از نظر زماني، به دو دوره تقسيم مي‌شود. اين دو دوره، از نظر ويژگي‌ها نيز متفاوتند؛ دوره اول، كوتاه (القصري/القصيره) و دوره دوم، طولاني (الطولي/الطويله) است. در دوره غيبت كوتاه، امام (ع) با وكلاي خاص در ارتباط بوده و ديدارهايي با برخي افراد داشته‌اند. از آنجا كه در منابع روايي به چگونگي نامگذاري اين دو دوره به «صغرا» و «كبرا» اشاره‌اي نشده؛ اطلاق اين عناوين به اين دو دوره، به بررسي دقيق‌تري نيازمند است.

قابل ذكر است، تفاوت اين دو دوره غيبت، به طول زمان محدود نمي‌شود، بلكه تفاوت‌هاي اساسي ديگري نيز در آن وجود دارد، كه در جاي خود به آن‌ها اشاره خواهد شد؛ از جمله، امكان ديدار با امام و وجود وكلا و نايبان خاص.

مترادف‌شناسي غيبت: بررسي معنايي واژگان جايگزين

اگرچه واژه «غيبت» رايج‌ترين اصطلاح براي توصيف پنهان‌زيستي حضرت مهدي (عج) است؛ معصومان (ع) از واژگان ديگري نيز براي اشاره به اين دوران استفاده كرده‌اند. بررسي اين واژگان و دايره معنايي آن‌ها، به فهم عميق‌تر مفهوم غيبت كمك شاياني مي‌كند. در ادامه به بررسي برخي از اين واژگان و كاربرد آن‌ها در روايات مي‌پردازيم:

۱. عدم رؤيت (نديدن)

واژه «رؤيت» به معناي ديدن با چشم است (جوهري، ۱۴۰۴: ج۲، ص۲۷۰). بنابراين، «عدم رؤيت» به معناي ديده‌نشدن مي‌باشد كه در معناي غيبت به كار رفته است. در برخي از روايات، بدون استفاده از واژه «غيبت»، به عدم رؤيت حضرت مهدي (عج) اشاره شده است:

«لا يُرَى جِسْمُه؛ جسم او ديده نمي‌شود» (كليني، ۱۴۰۷: ج۱، ص ۳۳۲).

«لا تَرَوْنَ شَخْصَه؛ شخص او ديده نمي‌شود» (همان، ص ۳۲۸).

«ترَي وَ لا تُرَي؛ مي‌بيند و ديده نمي‌شود» (نعماني، ۱۳97: ص ۱۱۴).

«كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا صِرْتُمْ فِي حَالٍ لَا تَرَوْنَ فِيهَا إِمَامَ هُدًى وَ لَا عَلَمًا يُرَي…؛ چگونه خواهيد بود آنگاه كه حالتان به گونه‌اي باشد كه امام هدايتگر را نبينيد و نشان‌هايي از هدايت را مشاهده نكنيد» (همان، ص ۱۵۹).

در اين روايات، غيبت از طريق عدم رؤيت فيزيكي امام (عج) توصيف شده است.

۲. فقدان (نبودن)

«فقدان» به معناي نيستي، نبودن (فراهيدي، ۱۴۰۹: ج۲، ص۵۶) و از دست رفتن (ازهري، ۱۴۲۱: ج۲، ص ۱۴۸) است. در برخي روايات، براي اشاره به غيبت، از واژه «فقدان» و مشتقات آن استفاده شده است تا مفهوم نبودن حضرت (عج) در ديدگاه مردم را بيان كند:

«إِذَا فَقَدَ النَّاسُ الْإِمَامَ؛ آنگاه كه مردم امام را از دست مي‌دهند» (نعماني، ۱۳97: ص ۱۵۸).

«يفقد الناس أمامهم؛ مردم امامشان را از دست مي‌دهند» (كليني، ۱۴۰۷: ج۲، ص۱۵۰).

«إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ؛ آنگاه كه پنجمين از نسل هفتمين از دست مي‌رود» (همان، ص ۳۳۶).

«إِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللَّهِ فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ؛ آنگاه كه حجت خدا را از دست مي‌دهند و او برايشان ظاهر نمي‌شود» (صدوق، ۱۴۰۴: ص ۱۲۳).

در اين موارد، «فقدان» به معناي دور از دسترس بودن و عدم دسترسي به امام (عج) است، نه فقدان حيات ايشان.

۳. ستر (پوشش)

واژه «ستر» به معناي در پرده قرار گرفتن و پنهان شدن (ازهري، ۱۴۲۱: ج۴، ص ۹۸) است. در برخي احاديث، غيبت با استفاده از واژه ستر و يا در كنار واژه غيبت به كار رفته است. اين واژه، مفهوم پنهان‌سازي الاهي را در دوران غيبت برجسته مي‌كند.

«فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي‏ وَقْتٍ‏ مِنَ‏ الْأَوْقَاتِ يُرِيدُ أَنْ يَسْتُرَ حُجَّتَهُ؟؛ آيا اين امت انكار مي‌كند كه خداوند در زماني بخواهد حجت خود را بپوشاند» (صدوق، ۱۴۰۴: ص۱۲۲).

«ذَاكَ الرَّابِعُ مِنْ وُلْدِي يُغَيِّبُهُ اللَّهُ فِي سِتْرِهِ مَا شَاءَ اللَّهُ…؛ او چهارمين از فرزندان من است. خداوند او را در پرده خود تا آن‌گاه كه بخواهد، پنهان مي‌سازد» (همان، ۱۳۹۵: ج۲، ص ۳۷۶).

۴. حجاب (پرده)

«حجاب» به معناي پوشش و پوشيده‌شدن است (فراهيدي، ۱۴۰۹: ج۱، ص ۳۴۸). استفاده از اين واژه، مشابه ستر، بر پنهان‌بودن امام به اراده الاهي تأكيد دارد.

«يَجْعَلُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْخَلْقِ حِجَاباً يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ؛ خداوند سبحان بين او و مردم حجابي قرار مي‌دهد؛ او را مي‌بينند، اما نمي‌شناسند» (صدوق، ۱۳۹۵: ج۲، ص ۳۵۱).

۵. عزلت (گوشه‌گيري)

«عزلت» به معناي گوشه‌گيري و دورشدن از مردم است (ابن دريد، ۱۹۸۷: ج۳، ص ۱۲۸۹). در برخي روايات، غيبت با تعبير عزلت بيان شده است؛ اما در اينجا، عزلت به معناي پنهان‌شدن از ديدگان و نه لزوماً ترك جامعه است.

«لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ عُزْلَةٍ وَ لَا بُدَّ فِي عُزْلَتِهِ مِنْ قُوَّةٍ؛ براي صاحب اين امر، عزلت ضروري است و در عزلتش نيز، قدرت لازم را خواهد داشت» (كليني، ۱۴۰۷: ج۱، ص۳۴۰؛ نعماني، ۱۳97: ص۱۸۸ و طوسي، ۱۴۱۱: ص۱۶۲).

در مجموع، هرچند واژه‌هاي مختلفي براي اشاره به دوران غيبت به كار رفته‌اند؛ همه آن‌ها بر يك مفهوم مشترك دلالت دارند: پنهان‌زيستي امام مهدي (عج) به اراده الاهي. بررسي اين مترادف‌ها، به درك بهتر ابعاد و زواياي مختلف اين دوران مهم در تاريخ تشيع كمك مي‌كند.

۶. حيرت: بررسي ابعاد معناشناختي در پيوند با غيبت

در پاره‌اي از روايات، استعمال واژه «حيرت» در كنار «غيبتم»، به مثابه بسطي معناشناختي براي مفهوم غيبت عمل كرده است. با تأمل در معناي «حيرت»، كه عبارت است از سرگرداني و عدم وضوح در مسير و نتيجه‌ عمل (فيومي، ۱۴۱۴: ج۲، ص ۱۵۸)؛ مي‌توان دريافت كه نوعي ابهام و سردرگمي در دوران غيبت، به عنوان عنصري محوري، مورد توجه قرار گرفته است.

به بيان دقيق‌تر، اين روايات با تأكيد بر همراهي «حيرت» و «غيبت»، بر چالش‌هاي معرفتي و عملي دوران غيبت، به‌ويژه در ارتباط با مسئله‌ ظهور حضرت مهدي (عج)، انگشت نهاده و اين نكته را برجسته مي‌سازند كه غيبت، صرفاً به معناي عدم حضور فيزيكي امام نيست، بلكه متضمن نوعي ابهام و عدم قطعيت براي پيروان نيز مي‌باشد.

مصاديقي از اين همگوني معنايي در روايات به شرح زير قابل مشاهده است:

«تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ» (صدوق، ۱۴۰۴: ص ۱۲۰؛ نعماني، ۱۳۹۷: ص ۶۱ و صدوق، ۱۳۹۵: ج۱، ص ۲۸۹)؛ اين عبارت، بر وجود توأمان «حيرت» و «غيبت» براي شخصيتي خاص دلالت دارد كه به احتمال قريب به يقين، اشاره به حضرت مهدي (عج) است.

«فِي آخِرِ الزَّمَانِ هُوَ الْمَهْدِيُّ مِنْ هَذِهِ الْعِتْرَةِ تَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ» (همان، ص۳۳۰)؛ در اين روايت، «حيرت» و «غيبت» به عنوان ويژگي‌هاي بارز دوران آخرالزمان و ظهور حضرت مهدي (عج) برشمرده شده‌اند.

«وَ لَكِنْ بَعْدَ غَيْبَةٍ وَ حَيْرَةٍ فَلَا يَثْبُتُ» (همان، ص ۳۰۱)؛ اين روايت، «حيرت» را به عنوان عاملي تضعيف‌كننده در دوران غيبت معرفي مي‌كند.

«فِي الْقَائِمِ شَبَهٌ مِنْ يُوسُفَ قُلْتُ وَ مَا هُوَ؟ قَالَ: الْحِيرَةُ وَ الْغَيْبَةُ» (حر عاملي، ۱۴۲۵: ج۵، ص۱۱۹)؛ در اين روايت، «حيرت» و «غيبت» به عنوان وجوه شباهت قائم (عج) با حضرت يوسف (ع) ذكر شده‌اند.

«يَكُونُ لَهُ حَيْرَةٌ وَ غَيْبَةٌ» (خزاز رازي، ۱۴۰۱: ص۲۲۰): اين روايت، مجدداً بر وجود «حيرت» و «غيبت» تأكيد مي‌كند.

«يُخْرِجُهُ‏ مِنَ‏ الْحَيْرَةِ وَ الْغَيْبَةِ إِلَى‏ نُورِ الْفَرَجِ وَ الظُّهُور» (صدوق، ۱۳۹۵: ج۱، ص ۱۵۲)؛ در اين روايت، خروج از وضعيت «حيرت» و «غيبت» به عنوان گشايش و ظهور تعبير شده است.

«تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّي تَضِلَّ الْخَلْقُ» (صدوق، ۱۴۰۴: ص۱۲۰)؛ اين روايت، «غيبت» و «حيرت» را تا سرحد گمراهي مردمان به تصوير مي‌كشد.

«جَمِيعِ الْبَرِيَّةِ وَ لَكِنْ بَعْدَ غَيْبَةٍ وَ حَيْرَةٍ» (همان، ۱۳۹۵: ج۱، ص ۳۰۴)؛ اين روايت، گوياي اين است كه «غيبت» و «حيرت» پس از آن، براي تمامي انسان‌ها رخ خواهد داد.

تبيين مفهوم حيرت در روايات

با توجه به روايات مذكور، اين پرسش مطرح مي‌شود كه چگونه ممكن است امام معصوم (ع) دچار «حيرت» و سرگرداني شود؟ براي پاسخ به اين سوال، لازم است به معناي دقيق «حيرت» در اين روايات توجه كرد.

«حيرت» در لغت، به وضعيتي اطلاق مي‌شود كه فرد در اجراي كار خود دچار سرگرداني شده (جوهري، ۱۴۰۴: ج۲، ص ۶۴۰) و راهي براي گشايش در آن نمي‌يابد (طريحي، ۱۴۱۵: ج۱، ص۶۰۴). بديهي است كه اين مفهوم، با توجه به جايگاه و شأن افراد، مي‌تواند مصاديق متفاوتي داشته باشد. بنابراين، سرگرداني امام معصوم (ع) با آنچه درباره‌ مردم عادي گفته مي‌شود، به طور كامل متفاوت است. با در نظر گرفتن يكي از معاني لغوي و با پرهيز از برداشت‌هاي عرفي و اصطلاحي، اطلاق آن بر حضرت مهدي (عج) نيز بلامانع خواهد بود.

همچنين، هنگامي كه امام باقر (ع) حضرت مهدي (عج) را در دوران غيبت به حضرت يوسف (ع) تشبيه كردند، در پاسخ به پرسش راوي در مورد وجه شباهت، فرمودند: «الْحِيرَةُ وَ الْغَيْبَةُ» (طوسي، ۱۴۱۱: ص ۱۶۳).

بي‌ترديد، حضرت يوسف (ع) نيز در مواجهه با سختي‌ها و گرفتاري‌ها، گشايشي در كار خود نمي‌ديد. بنابراين، مي‌توان نتيجه گرفت كه حضرت مهدي (عج) نيز به دليل عدم مشاهده‌ گشايش در امر ظهور، تا زماني كه مشيت الاهي بر آن قرار گيرد، در نوعي از «حيرت» به سر مي‌برد.

۷. خمول: معنايي ديگر براي غيبت

در برخي روايات، واژه «خمول» در كنار «غيبت» به كار رفته است. «خمول» در لغت به معناي پنهان و ناشناخته بودن است (ابن سيده، ۱۴۲۱: ج۴، ص ۳۳۴). به عبارت ديگر، مردم از وجود او آگاهي ندارند. در برخي روايات، در تبيين چگونگي غيبت، چنين مي‌خوانيم:

«وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ سَبْتاً مِنَ‏الدَّهْرِ وَ لَيَخْمُلَنَّ» (كليني، ۱۴۰۷: ج ۱، ص ۳۳۹؛ نعماني، ۱۳۹۷: ص ۱۵۲ و طوسي، ۱۴۱۱: ص ۳۳۷): به خدا سوگند! دوراني را غيبت خواهد كرد و مردم از او آگاهي نخواهند داشت. بنابراين، عدم آگاهي مردم از حضرت، از لوازم و پيامدهاي غيبت خواهد بود.

۸. بلا امام هدي: فقدان هدايتگر

در برخي روايات، از تركيب «امام هدايتگر» استفاده و به شيعيان هشدار داده شده است كه چگونه خواهند بود زماني كه امام هدايتگري نداشته باشند؟! به عنوان نمونه، اين تعبير را در احاديث زير مي‌خوانيم:

«كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا بَقِيتُمْ بِلَا إِمَامٍ هُدًي» (صدوق، ۱۴۰۴: ص۱۳۰): چگونه خواهيد بود آنگاه كه بدون امام هدايتگري بمانيد؟

«سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَي وَ لَا إِمَامٍ هُدًي» (همان، ۱۳۹۵: ج۲، ص۳۵۲): به زودي شبهه‌اي به شما مي‌رسد و بدون پرچم نمايان و امام هدايت‌گري خواهيد ماند.

۹. غمر: پنهان و ناشناخته

در برخي روايات، از واژه «مغمور» در اشاره به دوران و چگونگي غيبت حضرت استفاده شده است. «مغمور» در لغت به معناي ناشناس و غيرمشهور است (ازهري، ۱۴۲۱: ج۸، ص ۱۲۸ و ابن منظور، ۱۴۰۸: ج۵، ص ۲۹). در بخشي از يك حديث چنين مي‌خوانيم:

«وَ أَنَّكَ لَا تُخْلِي أَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ لَيْسَ بِالْمُطَاعِ أَوْ خَائِفٍ‏ مَغْمُورٍ» (كليني، ۱۴۰۷: ج۱، ص۳۳۵)؛ تو زمين را از حجت بر خلق خود خالي نمي‌سازي كه آن حجت يا ظاهر است و فرمانش نبرند، يا بيمناك و پنهان از خلق است.

يا در حديثي ديگر اين‌گونه مي‌خوانيم:

«اللَّهُمَّ لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ إِمَّا ظَاهِرٍ مَعْلُومٍ أَوْ خَائِفٍ مَغْمُورٍ (نعماني، ۱۳۹۷: ص ۲۵)؛ خدايا! زمين بدون حجت تو بر خلقت تهي نمي‌ماند؛ چه آشكار شناخته‌شده و چه ترسان و پنهان شناخته‌نشده.»

البته در برخي از احاديث، بدون اشاره به تعبيرهاي يادشده، از نوعي كنايه بهره برده شده است؛ مانند آنچه امام باقر (ع) براي اشاره به دوران غيبت در نامه‌اي به محمد بن فرج چنين نوشت:

«إِذَا غَضِبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي عَلَي خَلْقِهِ نَحَّانَا عَنْ جِوَارِهِمْ (كليني، ۱۴۰۷: ج۱، ص۳۴۳، ح۳)؛ در آن هنگام كه خداوند بر بندگانش خشمگين شود، ما را از همسايگي آن‌ها دور مي‌سازد.»

گستره مفهومي غيبت حضرت مهدي (عج): هم‌سنجي دو ديدگاه

در باب مفهوم غيبت حضرت مهدي (عج)، بر اساس روايات، دو ديدگاه عمده وجود دارد كه به ظاهر با هم در تضادند؛ اما با دقت مي‌توان به آشتي ميان آن‌ها دست يافت:

1. غيبت جسماني (ناپيدايي): اين ديدگاه بر پنهان بودن جسم مقدس حضرت مهدي (عج) از ديدگان مردم تأكيد دارد. بر اساس اين رويكرد، آن حضرت داراي جسمي مادي و قابل مشاهده هستند؛ اما به اراده خداوند و با عنايت به شرايط خاص، از ديدگان مردم پوشيده مي‌مانند. اين امر با توجه به قدرت‌هاي الاهي اولياي خدا و نيز با استناد به آياتي از قرآن كريم كه به امكان استتار و اختفاي انسان اشاره دارند (يس: 9 و اسراء: 45 )، قابل توجيه است.

شواهد روايي اين ديدگاه عبارتند از:

حديث اميرالمؤمنين علي (ع):

.. تا آنگاه كه كسي از فرزندان من از نگاه مردم پنهان شود … پس سوگند به پروردگار علي! حجّت حق بر زمين استوار است؛ در جاده‌ها حركت مي‌كند؛ در خانه‌ها و قصرها داخل مي‌شود و در خاور و باختر زمين به گردش مي‌پردازد. گفته‌هاي مردم را مي‌شنود و بر گروه مردم سلام مي‌كند. مي‌بيند و ديده نمي‌شود، تا زمان وعده الاهي … (نعماني، 1397: ص144).

اين حديث به وضوح بر حضور و فعاليت حضرت در بين مردم، همراه با پنهان بودن از ديدگان آنان اشاره مي‌كند.

احاديث امام صادق (ع): روايات متعددي از امام صادق (ع) به «ديده نشدن» حضرت مهدي (عج) در غيبت اشاره دارند؛ مانند «مردم پيشواي خود را گم مي‌كنند؛ پس آن امام گواه موسم حج خواهد بود پس مردم را مي‌بيند؛ اما كسي او را نمي‌بيند» (طوسي، 1411: ص 161؛ كليني، 1407: ج 1، ص337؛ نعماني، 1397: ص175 و صدوق، 1395، ج2، ص346). همچنين: «دو غيبت براي قائم است كه در يكي از آن دو در موسم حج حاضر مي‌شود، مردمان را مي‌بيند؛ اما مردم او را نمي‌بينند» (كليني، 1407: ج1، ص339 و نعماني، 1397: ص175).

احاديثي كه به صراحت بر «ديده نشدن جسم» تأكيد دارند: برخي روايات به طور مشخص بر «ديده نشدن جسم» حضرت تأكيد دارند (مانند روايات از امام صادق (ع) و امام رضا (ع)). همچنين، دعاي ندبه به اين نكته اشاره دارد: «… گران است بر من كه مردمان را ببينم؛ اما تو ديده نشوي … .»

اين ديدگاه، به عنوان ساده‌ترين و قابل قبول‌ترين تفسير براي حفظ جان حضرت از گزند دشمنان در دوران غيبت، توسط برخي پژوهشگران معاصر ارائه شده است. امكان وقوع اين پنهان‌زيستي، با توجه به اعجاز الاهي، مورد تأييد قرار گرفته است. البته برخي ديگر از پژوهشگران، امكان تأويل اين روايات، به معناي «ناشناخته بودن» را نيز مطرح كرده‌اند.

2. غيبت شخصيتي (ناشناخته بودن): اين ديدگاه بر پنهان بودن شخصيت حضرت مهدي (عج) از ديدگاه معرفتي و شناختي مردم تأكيد دارد؛ به اين معنا كه آن حضرت در ميان مردم زندگي مي‌كنند، ديده مي‌شوند، اما شناخته نمي‌شوند.

شواهد روايي اين ديدگاه عبارتند از:

تشبيه به حضرت يوسف (ع): رواياتي وجود دارد كه غيبت حضرت مهدي (عج) را به غيبت حضرت يوسف (ع) تشبيه مي‌كند: «… چرا اين امت انكار مي‌كنند كه خداوند متعال با حجت خود همان كند كه با يوسف كرد؟ در بازارهاي آن‌ها راه رود و بر بساط آن‌ها پا نهد و آن‌ها او را نشناسند» (كليني، 1407: ج1، ص 327 و صدوق، 1395: ج1، ص145). اين تشبيه نشان مي‌دهد كه حضرت مهدي (عج) مي‌توانند در ميان مردم حضور داشته باشند بدون آن‌كه شناخته شوند.

ديدگاه‌هاي برخي از بزرگان: برخي از انديشمندان و محققان شيعه، اين ديدگاه را پذيرفته و بر اين باورند كه منظور از غيبت، ناشناخته بودن حضرت است، نه پنهان شدن در مكان‌هاي خاص.

جمع ميان دو ديدگاه:

پذيرفتن يكي از اين دو ديدگاه، لزوماً به معناي ردّ ديگري نيست. مي‌توان ديدگاهي تلفيقي ارائه كرد كه هر دو جنبه را در نظر بگيرد. حضرت مهدي (عج) ممكن است در دوره‌هاي مختلف غيبت، از هر دو نوع غيبت (غيبت جسماني و غيبت شخصيتي) بهره ببرند؛ به گونه‌اي كه با توجه به شرايط زمان و مكان، به صورت پنهان يا آشكار و شناخته‌شده يا ناشناخته در بين مردم حضور داشته باشند. اين ديدگاه با برخي از روايات و تفاسير آن‌ها همسو است.

در نهايت، مفهوم غيبت حضرت مهدي (عج) مفهومي چندلايه و پيچيده است كه به بررسي دقيق و همه جانبه روايات و نيز توجه به شرايط تاريخي و اجتماعي دوران غيبت نيازمند است.

تبيين مفهوم غيبت با اتكا بر شواهد و قراين روايي

در جهت فهم دقيق‌تر مفهوم غيبت، افزون بر آنچه از بيانات صريح معصومان (ع) استنباط مي‌شود، شواهد و قراين متعددي در احاديث به چشم مي‌خورد كه در روشن‌تر شدن ابعاد اين مفهوم، نقش بسزايي دارند. اين شواهد، از دو منظر قابل بررسي هستند:

1. تقابل معنايي با ظهور و قيام: يكي از راه‌هاي فهم عميق‌تر مفهوم غيبت، بررسي آن در تقابل با مفهوم ظهور است. با توجه به اين‌كه ظهور، به معناي آشكار شدن و علني شدن حضور امام است (سليميان، 1395: ص10)، غيبت نيز به عنوان متضاد آن، معنايي روشن مي‌يابد.

شواهد روايي اين تقابل، عبارتند از:

حديث امام صادق (ع) در مورد شيعيان منتظر: «طُوبَي لِشِيعَةِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ فِي غَيْبَتِهِ (صدوق، 1395: ج2، ص357)؛ خوشا به حال شيعيان قائم ما؛ كساني كه در غيبتش منتظر ظهور او هستند.» در اين حديث، انتظار ظهور در زمان غيبت، به عنوان فضيلتي بزرگ براي شيعيان مطرح شده است.

حديث امام باقر (ع) در مورد غيبت قبل از ظهور: «إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ ظُهُورِهِ (همان، ص481)؛ همانا براي قائم غيبتي خواهد بود پيش از ظهورش.»

حديث امام صادق (ع) در مورد غيبت قبل از قيام: «لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ(همان)؛ براي قائم غيبتي پيش از قيامش است.»

اين احاديث، با قرار دادن غيبت در مقابل ظهور و قيام، به طور ضمني بر معناي پنهاني و غيرآشكار بودن غيبت تأكيد مي‌كنند.

2. ترادف معنايي با حيرت و عزلت: در برخي روايات، كلماتي نظير «حيرت» و «عزلت» در كنار واژه «غيبت» به كار رفته‌اند كه نشان از ارتباط معنايي نزديك ميان اين مفاهيم دارد.

شواهد روايي اين همنشيني معنايي، عبارتند از:

حديث امام صادق (ع) در مورد غيبت و حيرت: «الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي… تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّي تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ …(همان، ص287)؛ مهدي از فرزندان من است… براي او غيبت و حيرتي است تا آن‌جا كه مردم از اديانشان گمراه شوند.» در اين حديث، حيرت به عنوان يكي از ويژگي‌هاي دوران غيبت مطرح شده است.

حديث در مورد عزلت صاحب امر (عج): «لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ عُزْلَةٍ وَ لَا بُدَّ فِي عُزْلَتِهِ مِنْ قُوَّةٍ» (طوسي، 1411: ص162): به ناگزير براي صاحب اين امر گوشه‌گيري است و ناگزير در آن عزلت از قوت است. اين حديث، عزلت را لازمه‌اي براي صاحب امر (عج) معرفي مي‌كند. اين روايات، با پيوند دادن غيبت با مفاهيم ديگري همچون حيرت و عزلت، ابعاد ديگري از اين مفهوم را آشكار مي‌سازند.

نتيجه‌گيري

بررسي دقيق احاديث، نشان مي‌دهد كه غيبت حضرت مهدي (عج) را نمي‌توان صرفاً به ناپيدايي يا ناشناخته بودن محدود كرد. در عوض، با توجه به شرايط و فلسفه غيبت (از جمله حفظ جان حضرت)، غيبت مي‌تواند جنبه‌هاي متفاوتي داشته باشد. در مواقعي كه خطر جاني بيش‌تر است، پنهان بودن جسم و در مواقعي كه خطر كم‌تري وجود دارد، ناشناخته بودن، به عنوان دو وجه از غيبت مورد توجه قرار مي‌گيرد.

اين پژوهش، با ارائه تحليلي نو و جامع از مفهوم غيبت، در صدد رفع ابهامات و تبيين دقيق‌تر اين مفهوم كليدي در انديشه مهدويت برآمد. اميد است اين پژوهش، زمينه‌اي را براي تحقيقات بيش‌‌تر در اين زمينه فراهم آورد و به فهم عميق‌تر و صحيح‌تر از مفهوم غيبت كمك كند.

منابع

قرآن كريم

1. ابن دريد، محمد بن حسن (1987م). جمهرة اللغه، بيروت، دارالعلم للملايين.

2. ابن سيده، علي بن اسماعيل (1421ق). المحكم والمحيط الاعظم، بيروت، دارالكتاب‌ها العلم.

3. ابن طاووس، على بن موسى (1330ق). جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع‏، قم، دار الرضى.

4. ابن فارس، ابو الحسين (1404ق ). معجم مقاييس اللغة، قم، مكتب‌ الاعلام الاسلامي.

5. ابن منظور، محمد بن مكرم (1408ق). لسان العرب، بيروت، دار احياء التراث العربي.

6. احمدي كچايي، مجيد (پاييز1394). واكاوي تاريخي مفاهيم معناشناختي دوره غيبت صغرا، فصلنامه علمي ـ پژوهشي انتظار موعود، شماره 50، (ص 55 – 74 ).

7. ازهري، محمد بن احمد (1421ق). تهذيب اللغه، بيروت، داراحياي التراث العربي.

8. آصفي، محمد مهدي (پاييز1381). درآمدي بر ولادت و غيبت امام مهدي (عج)، فصلنامه: انتظار موعود، شماره 5 (صفحه 71 تا 88 ).

9. جوهري، اسماعيل بن حماد (ق1404). الصحاح، بيروت، دار العلم للملايين.

10. حر عاملى، محمد بن حسن (1425ق). إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بيروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات.

11. حلبي، ابوالصلاح (بهار1385). پژوهشي در باب غيبت امام مهدي (عج)، مترجم: بهروز بيك عليزاده، سفينه، مطالعات قرآن و حديث، شماره 10، (‎ص 69 – 92 ).

12. خزاز رازي، علي بن محمد (1401ق). كفاية الاثر، قم، انتشارات بيدار.

13. راغب اصفهاني؛ حسين بن محمد (1412ق). مفردات الفاظ القران، بيروت، دارالشاميه.

14. رحيمي جعفري، محسن (اسفند1402). تأملي نو در مفهوم غيبت امام دوازدهم (ع) با تاكيد بر آيات و روايات، دو فصلنامه علمي ـ ترويجي پژوهشنامه موعود، سال پنجم، شماره 10.

15. سليميان، خدامراد (بهار1394). تطور مهدويت در منابع روايي شيعه(در پنج قرن نخست)، پژوهش‌هاي مهدوي، شماره 12، (ص 25 تا 60).

16. _____________ (تابستان1395). تبارشناسي واژگاني «ظهور» مهدي در منابع اسلامي، مشرق موعود، سال دهم، شماره 38 (صفحه 7 تا 24).

17. _____________ (1403). فرهنگنامه مهدويت، قم، انتشارات بنياد فرهنگي حضرت مهدي (عج).

18. صدر، رضا (1378). راه مهدى (عج)، قم، دفتر تبليغات اسلامى، مركز انتشارات‏.

19. صدر، سيد محمد (1382). تاريخ غيبت كبرى، تهران، نيك معارف‏.

20. _____________ (1412ق). تاريخ الغيبة الصغري، بيروت،‌ دار التعارف.

21. _____________ (1992م). تاريخ الغيبة الكبري، از مجموعه موسوعة الامام المهدي، بيروت، دار التعارف.

22. صدوق، علي بن حسين (1404ق). الامامه والتبصره، قم، مدرسه الامام المهدي (ع).

23. صدوق، محمد بن علي ابن بابويه (1395ق). كمال الدين و تمام النعمة، قم، دارالكتب الاسلاميه.

24. ________________________ (1385). علل الشرايع، قم، انتشارات مكتبه الداوري.

25. ________________________ (1378). عيون اخبار الرضا (ع)، تهران، انتشارات جهان.

26. طبري، محمّدبن جرير (1413ق). دلائل الامامة، قم، دارالذخائر للمطبوعات.

27. طريحي، فخر الدين (1415ق). مجمع‏البحرين، قم، مركز الطباعه والنشر في مؤسسه البعثه.

28. طوسي، محمّدبن الحسن (1411ق). كتاب الغيبة، قم، موسسه معارف اسلامي.

29. عميدى، ثامر هاشم حبيب (1387). در انتظار ققنوس كاوشى در قلمرو موعودشناسى و مهدى باورى‏، مترجم: عليزاده، مهدى‏، تهران، موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى؟ره؟، مركز انتشارات‏.

30. غلامعلي، مهدي (بهار و تابستان1386). «درآمدي بر غيبت نگاري، دو فصلنامه علمي ـ تخصصي حديث انديشه، شماره ۳.

31. ___________ (پاييز1388). بن‌مايه‌هاي غيبت امام عصر (عج) در روايات، مجله علوم حديث، سال چهارم شماره 53.

32. فراهيدي، خليل بن احمد (1409ق). العين، قم، دارالهجره.

33. فيومي، احمد بن محمد (1414ق). المصباح المنير، قم، دارالهجره.

34. كليني، محمّدبن يعقوب (1407ق). الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه.

35. ‏مجلسى، محمد باقر (1404ق). مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏ (ع)، تهران، دار الكتب الإسلامية.

36. ______________ (1414ق). بحارالانوار، 110 جلد، بيروت، موسسة الوفاء.

37. مفيد، محمد بن محمد (1387). ده انتقاد و پاسخ پيرامون غيبت امام مهدى (عج)، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى.

38. نجاشي، احمد بن علي (1365ق). رجال النجاشي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي.

39. نعماني، محمّد بن ابراهيم (1397ق). الغيبة، تهران، مكتبة الصدوق.

40. نقي‌پور، طيبه، سليميان، خدامراد (پاييز1392). بازخواني عوامل پيدايش و انحطاط انشعابات انحرافي شيعه در غيبت صغرا، انتظار موعود، شماره 42، (ص 127 تا 146).