| بررسي ابعاد آيندهپژوهي اسلامي در فرهنگ انتظار، از منظر آيتالله صافي گلپايگاني | ||
| جلال ريزانه | ||
![]() |
||
| چكيده
يكي از آموزهها و ميراثهاي گرانبهاي باورداشت مهدويت در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني «فرهنگ انتظار» است. مهمترين بعد فرهنگ انتظار، بعد «آيندهنگري» و «آيندهسازي» آن است كه مطالعه آن در حيطه دانش «آيندهپژوهي اسلامي» است. فرهنگ انتظار، بعد فراگير آيندهپژوهي اسلامي است كه در آن شناخت و پردازش و ساخت آينده با هم مورد توجه هستند. در اين مقاله به اين پرسش پژوهشي پرداخته شده است كه «ابعاد آيندهپژوهي اسلامي در فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني كدام است؟» ساماندهي اين پژوهش باهدف توسعهاي و داراي ماهيت كيفي است. براي جمعآوري دادهها، از روش كتابخانهاي (مطالعه اسناد و مدارك) و بهمنظور تحليل دادهها از روش توصيفي- تحليلي با تحليل معنا ساختي و از نوع مفهومي استفاده شده است؛ يعني مشابهت بين سازههاي ذهني و مفهومي؛ بهگونهاي كه مفاهيم و عبارات فرهنگ انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني، مبتني بر اصول و روشهاي چشماندازسازي و تصويرپردازي در آيندهپژوهي اسلامي واسازي شده است. يافتههاي پژوهش نشان ميدهد، چشماندازسازي و ارائه تصاوير روشني از آينده از روشهاي بيان چگونگي آيندهسازي انديشه آيتالله صافي گلپايگاني در فرهنگ انتظار است. واژگان كليدي: آيندهپژوهي اسلامي، چشماندازسازي، انديشه فرهنگ انتظار، آيتالله صافي گلپايگاني، تصويرپردازي. مقدمه يكي از آموزهها و ميراثهاي گرانبهاي باورداشت مهدويت در انديشه آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني «فرهنگ انتظار» است. اين انديشه آكنده از اميد، نگاه به آينده و آيندهسازي پيشدستانه و فعالانه براي رسيدن به وضعيت مطلوب و جامعه مطلوب در مسير ظهور امام زمان (عج) است كه در پرتو بصيرت، جهاد، مقاومت، تدبير و زمانشناسي و توكل به خدا به دست ميآيد. در انديشه اين عالم مجاهد، جامعه منتظر و پويا در پرتو انتظار آيندهنگر خود، ميتواند بهسرعت گام در وادي رشد و تعالي و انسانسازي، دولتسازي، امتسازي، تمدنسازي و آيندهسازي بگذارد و به جامعه اسوه اسلامي و قدرت قرآني در دوران غيبت تبديل شود. در انديشه ايشان، فرهنگ انتظار، با استناد به روايات مختلف، فرهنگ گشايش، استقامت و صلابت، تكليف محوري، اميد و اطمينان به آينده، حقگرايي و باطل ستيزي، صالح محوري، انزوا ستيزي و ضعف زدايي، صالح پروري، خرافه ستيزي، فساد ستيزي، وحدتگرايي، نشاط آفريني معنوي و اقتدارسازي نظام جمهوري اسلامي است كه با ظرفيتهايي ويژه اين فرهنگ ميتوان موجبات تعالي و بالندگي و موفقيت و كارآمدي اركان جامعه را فراهم كرد. از كاركردهاي فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني، مقاومسازي جامعه منتظر و فرد منتظر در برابر سختيها و دشواريها و اقتدار بخشي و تواناسازي او در حل مشكلات و چالشها است؛ بخصوص در برابر چالشهاي سياسي و اجتماعي كه عمدتاً از سوي مستكبران و مفسدان و ستمگران ايجاد ميشوند. آنچه در فرهنگ انتظار قابل مشاهده و ادراك است ترسيم چشماندازي روشن و اميد بخش با ترسيم آينده مطلوب بر مبناي قرآن و روايات است كه داراي ابعاد آيندهپژوهي است. مهمترين بعد فرهنگ انتظار، بعد «آيندهنگري» و «آيندهسازي» و «آيندهپردازي» آن است كه مطالعه آن در حيطه دانش «آيندهپژوهي اسلامي» است. در واقع اين فرهنگ در پيوند با آيندهپژوهي اسلامي پيگيري ميشود كه آيندهپژوهي مذكور بايد بهمثابۀ دكترين پيشرفت اجتماعي با ماهيت قدسي ديده شود؛ ايدهاي در برابر دكترين پيشرفت عرفي كه بر مبناي ساختن تمدن غربي در عصر مدرنيته بوده است. با اين فرض، استدلال ميشود كه مأموريت آيندهپژوهي اسلامي ميتواند جهانيسازي دكترين پيشرفت قدسي باشد. اگر انتظار، از هر نوع را مرتبط با گونهاي از «علمالانتظار» بدانيم آموزه انتظار يا به تعبير ديگر «انتظار قدسي» با روايتي ويژه و نوخاسته از علمالانتظار يا آيندهپژوهي پيوند دارد كه عنوان آيندهپژوهي قدسي براي آن پيشنهاد شده است (ملكي فر و همكاران، 1393: ص23). بر اين اساس، فرهنگ انتظار، بعد فراگير آيندهپژوهي اسلامي است كه در آن، شناخت و پردازش و ساخت آينده با هم مورد توجه است. تحليل ابعاد آيندهپژوهي اسلامي فرهنگ انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني، ميتواند تأثير بسزايي در اتخاذ سياستها و راهبردها و تصميمهاي درست و آيندهنگر سياسي، اجتماعي، فرهنگي، نظامي، دفاعي و امنيتي بگذارد و چشمانداز روشن و مطمئني فرا روي جامعه قرار دهد. در اين مقاله به اين پرسش پژوهشي پرداخته شده است: «ابعاد آيندهپژوهي اسلامي فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني كدام است؟» مباحث نظري و پيشينه تحقيق 1. فرهنگ انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني حضرت آيتالله لطفالله صافي گلپايگاني، از مراجع تقليد شيعه و از شاگردان آيتالله بروجردي و عضو شوراي استفتاي ايشان بود. عضويت در مجلس خبرگان قانون اساسي و شوراي نگهبان، از مناصب سياسي ايشان در نظام جمهوري اسلامي ايران بوده است. از اين عالم بزرگ، حدود هشتاد اثر فارسي و عربي چاپ شده است كه برخي از آنها جايزه كتاب سال ولايت و كتاب سال مهدويت را نيز بهدست آورده است .كتاب «منتخبالاثر»، در مورد امام زمان (عج)، از آثار مشهور ايشان است كه آن را به توصيه استادش، آيتالله بروجردي نگارش كرده است. اين مرجع تقليد، در حوزه مباحث امامت و مهدويت، از پژوهشگران پركار شيعي و از پيشكسوتان مهدوي پژوهي است. در انديشه ايشان، انتظار، زندگي، عمل صالحانه و متعالي بر اساس باور راسخ و عميق به وجود حجت خدايي است كه در آينده ظهور ميكند و باعث تحولات بزرگ و مهمي در جهان خواهد شد. همچنين در اين انديشه، فرهنگ انتظار را ميتوان آينده نگري ديني و داشتن چشم انداز روشن و قطعي از آينده مطلوب و مرجح و محتومي دانست كه اساس آن تشكيل امت واحد جهاني اسلام در پرتو حكومت جهاني مهدوي و تحقق بشارتهاي قرآني است. بنابراين، فرهنگ انتظار شيعي در انديشه ايشان، در گفتمان انقلاب جمهوري اسلامي ايران نيز، آيندهنگر، آيندهگرا و آيندهساز است. لذا براي تعريف فرهنگ انتظار در انديشه آيت الله صافي گلپايگاني، بايد بيان داشت كه فرهنگ انتظار مجموعهاي است از هنجارها، ارزشها، آيينهاي اعتقادي، شعائر و سنتهاي رفتاري كه با حضرت مهدي (عج) و انتظار ظهور ايشان مرتبط است كه داراي قدرت تغيير نظام كنوني جهان و تحقق زمينههاي ظهور ميباشد. 2. آيندهپژوهي «آيندهپژوهي»، به عنوان مقولهاي ميان رشتهاي در پي كشف و شناسايي آيندههاي ممكن، محتمل و مطلوب و كاربست آن در زمان حال است. هدف آيندهپژوهي، توليد روشمند دانش راهنما و استفادۀ بيشتر از ملاحظات آينده محور در فرآيند تصميمگيري است (ميچيچ، 1387: ص11). آيندهپژوهي شكل خاصي از پرداختن به آينده است و بر مؤلفههايي، مانند تداوم روندهاي تاريخي، امكان آمادگي براي رو به رو شدن با آينده، رصد كردن تغييرات و تحولات ممكن و دلالت دارد. اهميت و ضرورت آيندهپژوهي بر كسي پوشيده نيست؛ زيرا براي رويارويي با تغييرات اقتصادي و اجتماعي، سيستمهاي علمي و تكنولوژي، بايستي يا از طريق سازگار كردن تكنولوژيهاي فعلي و يا ايجاد و به كارگيري تكنولوژيهاي جديد، به پاسخگويي و تغيير قادر باشند. ارزش آيندهپژوهي در آن است كه فرصتي ساختار يافته براي نگاه به آينده، و بررسي نقش علم و تكنولوژي در آينده فراهم ميآورد و بدين ترتيب، زمينه و بستري مناسب براي سياستگذاري علم و تكنولوژي و براي كشورها فراهم ميكند. امروزه آيندهپژوهي وسيله و روش مناسب و مفيدي براي برنامهريزي و تصميمگيري در زمينههاي مختلف، بهخصوص اقتصاد، فنآوري و سياست است و ميتواند افق ديد (چشمانداز) كشورها را نسبت به آينده تغيير دهد و در سطوح مختلف ملي، منطقهاي و حياتي، آنها را به فعاليت وادارد (ريزانه، 1399: ص980). «آينده انديشان» در هر حوزه و قلمروي كه به فعاليت و پژوهش سرگرم باشند، ميكوشند با تصوير كردن شمار هر چه بيشتري از آيندههاي ممكن (در حد توانايي ذهني خود)، زمينه را براي مشخص كردن آيندههاي محتمل از درون اين آيندههاي ممكن، آماده كنند و سپس از ميان اين آيندههاي محتمل، مطلوبترين و نامطلوبترين آيندهها، شناسايي ميشوند و كوشش ميگردد، براي تحقق دسته نخست و جلوگيري از وقوع دسته دوم، برنامهريزيهاي مناسبي صورت پذيرد (همان، ص974). آيندهپژوهي، دانش شناخت نظاممند آينده در موضوعات و پديدارهاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و فناوري است كه امكان انتخاب، برنامهريزي، مواجهه و كنترل آگاهانه و مدبّرانه آنها را در حدّ مطلوب و مؤثرّ فراهم ميكند. به عبارت سادهتر، آيندهپژوهي (بهعنوان مقولهاي ميانرشتهاي)، در پي كشف و شناسايي آيندههاي ممكن، محتمل و مطلوب و كاربست آن در زمان حال است» (كارگر، 1389: ص91). سه رويكرد به مطالعه آينده وجود دارد: «آيندهپژوهي اكتشافي يا تحليلي»؛ «آيندهپژوهي تصوير پرداز»؛ و «آيندهپژوهي هنجاري يا تجويزي». بر اساس اين رويكردها آيندهپژوهي ميكوشد با استفاده از روشهاي مختلف، تحولات و رويدادهاي آينده را در قالب گزينههاي بديل يا آيندهها شناسايي و كشف كند و سپس با استفاده از روشهاي هنجاري در آفرينش آيندههاي مطلوب بكوشد. در واقع، باتوجه به اين سه رويكرد ميتوانيم شاهد سه سطح از آيندهپژوهي باشيم كه در هر سطح – كه مكمل سطحهاي ديگر است – اقدامات و شيوهها و مسيرهاي خاصي را در مورد آينده داشته باشيم. اين سه رويكرد، رويكردهاي ناظر به شناخت، ناظر به طراحي آينده و ناظر به ساختن آينده است كه در بعضي از تعاريف هر سه يا دو سطح آن مورد اشاره قرار گرفتهاند؛ از جمله آيندهپژوهي مطالعۀ نظاممند آيندههاي ممكن، محتمل و مرجح و ديدگاهها و جهانبينيها و اسطورههاي بنيادين هر آينده (عنايتالله، 1394: ص65). آيندهپژوهي از نيروهاي خارجي تأثيرگذار بر آينده طالعبيني و پيشگويي به سمت ساختار (الگوهاي تاريخي تغيير، ظهور و سقوط ملتها و نظامها) و عامل انساني (مطالعه و خلق تصاوير مرجح آينده) حركت كرده است و به دنبال گشودن و آشكار كردن آينده و حركت از آيندۀ «محتمل» به آيندههاي «بديل» است (همان، ص35). در رويكرد توصيفي (اكتشافي) آيندهپژوهي بهعنوان مقولهاي ميان رشتهاي در پي كشف و شناسايي آيندههاي ممكن، محتمل و مطلوب و كاربست آن در زمان حال است. هدف آيندهپژوهي، توليد روشمند دانش راهنما و استفاده بيشتر از ملاحظات آينده محور در فرايند تصميمگيري است. بر اين اساس، آيندهپژوهي عبارت است از تلاش براي درك آنچه در آينده ميتواند روي دهد و يا بايد روي دهد (مرادي پور و نوروزيان، 1384: ص46). در رويكرد آيندهسازي، آيندهپژوهي مديريت هنري ابزار، فنون نيروها به منظور بهبود اوضاع و به دست گرفتن كنترل و مهار آينده است. در مطالعات آيندهپژوهي، نه يك آينده، بلكه آيندهها وجود دارند كه از آن تحت عنوان آيندههاي «بديل» نامبرده ميشود. آيندههاي بديل از منظر بسياري، مفهوم محوري آيندهپژوهي به شمار ميرود؛ اين باور كه افراد، گروهها و فرهنگها در مسيري از پيش مقدر، بهسوي آيندهاي واحد و يگانه قرار ندارند، بلكه با بهكارگيري قواي آيندهنگري و تصميمگيري خود، ميتوانند آيندهاي را از ميان گسترۀ وسيعي از مسيرهاي منتج به آينده و پيامدهاي آن برگزينند (اسلاتر، 1390: ص3). 3. آيندهپژوهي اسلامي «آيندهپژوهي اسلامي»، نسخهاي نو از آيندهپژوهي است كه هم با اسلام سازگار است و هم از جهانبيني و توصيههاي اسلامي نهايت استفاده را ميكند. آيندهپژوهي اسلامي، برخلاف آيندهپژوهي مرسوم (سكولار و غربي)، نه تنها دين را كنار نميگذارد، بلكه بر اين باور است كه منبع اصلي آيندهپژوهي، دين اسلام است و نميتوان بدون سازگاري با اسلام و بهرهگيري از آموزههاي گسترده آن آيندهپژوهي كرد (ريزانه، 1399: ص984). در اين زمينه گزارههايي كه اسلام در خصوص آينده (مانند مهدويت) ارائه كرده است؛ مهمترين منبع به شمار ميآيند. آيندهپژوهي اسلامي دانشي ارزش بنيان است و به همين سبب با جهانبيني، ايدئولوژي و فرهنگ اسلام ارتباطي تنگاتنگ و ناگسستني دارد. آيندهپژوهي اسلامي، هنوز در مراحل اوليه رشد است. طي سالهاي 1980 تا 1990 ميلادي، اكثر تأليفات در اين زمينه، از ضياء الدين سردار (آينده پژوه پاكستاني) و برخي از همكارانش ميباشد. ديدگاههاي مطرح در خصوص آيندهپژوهي اسلامي را ميتوان به دودسته كلي تقسيم كرد. بر پايه ديدگاه نخست، آيندهپژوهي در جوامع اسلامي را ميتوان به صفت «اسلامي» موصوف كرد؛ چرا كه تحتتأثير نگرش و جهانبيني اسلامي است و توسط مسلمانان به سامان ميرسد. بر اساس اين ديدگاه، دين مبين اسلام بخشي از چارچوب شناختي _ هنجاري آيندهپژوهان، مسلمان را تشكيل ميدهد و آيندهپژوهان، حتي بهصورت ناخواسته جهانبيني اسلامي را در نظر ميگيرند و از آموزههاي اسلامي بهره ميجويند (بهروزي لك، 1390: ص136). درست است كه اعتقادات ديني آيندهپژوه بر آيندهپژوهي تأثيرگذار است؛ اين كمترين تأثير دين است. آيندهپژوهي دانشي غربي و سكولار است. اين دانش دين را به رسميت نميشناسد و حتي در اصول و مفروضات، با آن ناسازگاريهايي دارد؛ مثل ناديده انگاشتن اراده الاهي. پس با اين اوصاف مسلمان بودن آيندهپژوه نميتواند دليل بر اسلامي بودن آيندهپژوهي باشد؛ چرا كه آيندهپژوه مسلمان خود را به چارچوب شناختي – هنجاري رايج حاكم بر آيندهپژوهي تسليم كرده است (عيوضي، 1393: ص84). ديدگاه دوم، توسط ضياء الدين سردار، آينده پژوه پاكستاني مطرح شده است. به اعتقاد او، علم اسلامي زيربنا و مسير اصلي براي رسيدن به آيندهپژوهي اسلامي به شمار ميآيد و بايد علم آيندهپژوهي را اسلامي كرد. سردار معتقد است كه علم اسلامي و نظريهپردازي در چارچوب دين اسلام مسير مناسبي براي شكلدادن به آيندهپژوهي اسلامي است (سردار، 1989: ص54) . آيندهپژوهي از اين لحاظ، براي انديشمندان اسلامي نيز مهم است كه با استفاده از پيشبيني آينده كه در روايات معتبر آمده است، به طراحي و تبيين مسائل علمي و فرهنگي بپردازند تا بتوانند مؤمنان جامعه را در چنين اوضاعي از گزند خطرها ايمن نگه دارند. آيندهپژوهي اسلامي به اين معنا، دانشي است كه با اتكا به مباني اسلامي و بهرهمندي از ابزارهاي علمي و بهكارگيري خلاقيت، توان خلق فناوريهاي جديد، داراي ساز كارهاي فرهنگي و علمي شايسته جامعه اسلامي است. به بيان ديگر، دانشي است كه ميتواند همه مؤلفههاي جامعه مطلوب اسلامي آينده را تصوير كند و پيش رو قرار دهد (حسيني، 1394: ص25). هدف آيندهپژوهي مدرن، حفظ و بهبود سطح آزادي و رفاه بشر است. از ديدگاه اسلام اين هدف مشكلي ندارد؛ اما نميتواند بهعنوان هدف كلان آيندهپژوهي اسلامي در نظر گرفته شود؛ چرا كه بر اساس اسلام، آينده مطلوب رسيدن به رضاي خدا و سعادت اخروي و دنيوي است. در اين مسير، انسان داراي مهمترين نقش در تأمين سعادت فردي و اجتماعي است. بنابراين، هدف اساسي آيندهپژوهي اسلامي گسترش عدالت و معنويت براي رسيدن به سعادت و قرب الاهي است. آيندهپژوهي اسلامي ميكوشد انسانها در كنار زندگي مطلوب دنيوي، به چشمانداز اصلي كه سعادت اخروي است، نيز دست يابند. 4. چشماندازسازي «چشماندازسازي» يكي از روشهاي پركاربرد در آيندهپژوهي اسلامي است. چشمانداز سازي، فرايند ساخت حالت دلخواه و ايدهآل از آينده است كه به حد كافي واقعي باشد و بتواند همانند «آهنربا» اهداف مورد نظر را جمع كند و همانند «مهميز» برانگيزاننده اقدام فعلي باشد. از منظر اسلاتر، اين فرايند غالباً در كاركردهاي آيندهپژوهي انجام ميپذيرد (بهروزلك، 1390: ص137). چشماندازسازي را ميتوان از دو حيث «محتوا» و «فراگرد، تنظيم، اجرا و ارزيابي» مورد توجه قرارداد. هر چه محتواي چشمانداز عينيتر و محسوستر باشد، تنظيم آن آسانتر است و بهمراتب افزايش سطح انتزاع، اقدام در مورد آن دشوارتر خواهد بود. چشمانداز داراي مراتب زماني است و باتوجه به معيار زمان آينده داراي طبقهبندي و گونهشناسي است. انواع چشمانداز از منظر زماني چشمانداز آرماني (پنجاه سال و بيشتر)، چشمانداز راهبردي (بيست سال)، چشمانداز عملياتي (پنج سال و كمتر) و چشمانداز تاكتيكي (يك سال) است. اين تقسيمبندي از چشماندازها از زمان حال تا افق نفوذ ما براي ترسيم آينده مرجح، امتداد دارد و اقدامات راهبردي را در ساخت آينده، جهتيابي و ترسيم ميكند؛ يعني از زمان حال ما ميتوانيم يا تصميم ميگيريم كدام نوع از چشمانداز را ترسيم كنيم يا بنويسيم. باتوجه به مراتب زماني چشمانداز، تعريف ما در اين مقاله از چشماندازسازي آرماني و راهبردي است كه به تدوين برنامه چشمانداز تا شفافسازي اقدام راهبردي منجر ميشود. اين روش از آيندهپژوهي به ساخت ديدگاههايي كموبيش مورد اجماع اشاره دارد كه ميتوانند وضعيتهاي ممكني را از آينده نشان دهند كه اين وضعيتها براي گروهي از بازيگران بيشتر مطلوب است. هدف چشماندازسازي به مثابه يك روش، دستيابي به موقعيتي مطلوب در آينده است. از اينرو، با ترسيم آيندههاي ممكن، محتمل و محال هيچ تناسبي ندارد؛ و به دنبال آيندهاي مرجح است؛ يعني آيندهاي كه «ميخواهيم باشد». چشمانداز داراي دو بخش اصلي «ايدئولوژي اصلي» و «آينده رؤيايي» است. در بخش ايدئولوژي، ارزشهاي بنيادي و اهداف بنيادي بيان ميشود و در بخش آينده رؤيايي با تعيين اهداف كلان و بلند پروازانه به بيان خواستهها و آرزوها ميپردازد. 5. تصويرپردازي «تصويرپردازي» تلاشي است خلاقانه براي تجسم، شناخت، و ساخت هدفمند آيندههاي ممكن، محتمل و مطلوب با تكيه بر واقعيات بيروني كه هدف اصلي آن، دادن هشدار، يا ايجاد وضعيتي مطلوب است. تصويرپردازي از آن رو كه در جهان داراي پيچيدگيهاي اساسي، تا حدودي قدرت و قابليت شناخت دقيق آينده را به ما ميدهد؛ داراي ارزش و اهميت بسياري است. تصوير پردازي از آينده، يكي از حوزههاي مورد بحث در آيندهنگري است. اين حوزه با دو رويكرد القايي و بصيرت بخش انجام ميگيرد. تصويرپردازي از آينده را نميتوان با رويكرد القايي انجام داد؛ چرا كه از مشروعيت برخوردار نيست و در سير زمان به شكست محكوم است. بنابراين، به منظور ارائه تصويري عقلايي و منطقي از آينده بايد آن را با رويكرد بصيرت بخش دنبال كرد. از اينرو، تنها زمينه قابل اعتنا، آيندهنگري الاهي است كه به تصويرپردازي بصيرت بخش منجر ميشود. اديان، بهويژه دين اسلام، خصوصا مذهب تشيع سرشار از تصوير پردازي از آينده است. در قرآن كريم و روايات ائمه اطهار (ع) نكات برجستهاي در مورد آينده و خصوصيات آن آمده است. روش تصويرپردازي در آيندهپژوهي اسلامي، بهعنوان نسخه اسلامي و بومي روش تصويرپردازي مدرن مطرح است. در روش تصويرپردازي، ميان آيندهپژوهي اسلامي و آيندهپژوهي مدرن تفاوتهاي اساسي وجود دارد. در آيندهپژوهي مدرن توسط يك يا چند آيندهپژوه، با تكيه بر منابع علمي و عقلي از آينده تصويرپردازي ميشود؛ اما در آيندهپژوهي اسلامي، خالق واقعي تصاوير آينده، خداوند متعال است و نقش آيندهپژوهان تنها كشف اين تصاوير با تكيه بر دانش، تجارب و تعاليم اسلام راستين، بهويژه تشيع است. منابع اسلامي و آيات و روايات ما مملو از تصويرسازيهاي مثبت و منفي از آينده اين جهان و جهان آخرت است؛ آيات و رواياتي كه با مطالعه و بررسي آنها ميتوان از آيندههاي ممكن جهان پردهبرداري كرد. لذا نياز به مطالعه و مداقه در زمينه تصويرسازي آينده، بهخصوص در جايي كه بحثهاي تمدني پيش ميآيند، خود را بيش از پيش نمايان ميكند. روش تحقيق انجام اين پژوهش داراي هدف توسعهاي و با ماهيت كيفي است. براي جمعآوري دادهها، از روش كتابخانهاي (مطالعه اسناد و مدارك) و بهمنظور تحليل دادهها، از روش توصيفي- تحليلي با تحليل معناساختي و از نوع مفهومي استفاده شده است؛ يعني مشابهت بين سازههاي ذهني و مفهومي. اين روش به لحاظ تئوريك، براي نشاندادن تمايزها و مشابهتها، به دليل منطق قياسي آن قابلتوجه است. از اين روش در جهت دريافت ابعاد و جنبههاي روشي آيندهپژوهي اسلامي در زمينه فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني بهرهبرداري گرديد؛ بهگونهاي كه مفاهيم و عبارات فرهنگ انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني مبتني بر اصول روشها و مفروضات آيندهپژوهي اسلامي بررسي شد. اين روش، براي تعميق شناخت روشها بهمنظور كاربرد، قابلتوجه است. بدين منظور فرهنگ انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني با محوريت مشابهت پذيري با دو روش چشماندازسازي، تصويرپردازي و همچنين باتوجه به مباني آيندهپژوهي اسلامي واسازي شدهاند. يافتههاي پژوهش همان گونه كه اشاره شد، روشهاي چشماندازسازي و تصويرپردازي در آيندهپژوهي اسلامي داراي كاربرد محوري در بيان آيندههاي محتوم و مورد اشاره در آيات و روايات اسلامي است. از آنجا كه مباحث مطرح شده در مقوله فرهنگ انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني، با محوريت آيندههاي محتوم ظهور، بر مبناي آيات و روايات اسلامي ميباشد؛ بررسي اين مباحث در دو روش چشماندازي و تصويرپردازي ميتواند بيانكننده ابعاد فرهنگ انتظار از ديدگاه آيتالله صافي گلپايگاني در آيندهپژوهي اسلامي باشد. لذا با واكاوي مطالب و مفاهيم در آثار مهدويت آيتالله صافي گلپايگاني، ميتوان اهداف مشخص شده در راه رسيدن به ظهور را بهصورت چشمانداز ترسيم كرد. همچنين شرح اتفاقات و توصيف و بيان واقعههاي زمان ظهور، تصاويري روشن تا زمان ظهور را ارائه ميكند كه ميتواند با روش تصويرپردازي مورد واكاوي قرار گيرد. لذا دو مقوله «چشماندازسازي براي امت اسلامي» و «تصويرپردازي از آينده مطلوب و مرجح» به بررسي ابعاد آيندهپژوهي اسلامي در فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني ميپردازد: 1. چشماندازسازي براي امت اسلامي فرهنگ انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني، ترسيم كننده چشماندازي روشن، جذاب و قابل تحقق بر اساس مدينه فاضله است. چشماندازي كه با ظهور امام زمان (عج) و مجاهدت اهل ايمان در ذيل رهبري حضرتش محقق ميگردد و هر شخصي ميتواند در تحقق اين چشمانداز داراي نقش و حظي باشد. در فرهنگ انتظار از منظر ايشان: سياه پوست و كسي كه از طبقه پست باشد، با سفيد پوست و طبقات به اصطلاح عالي برابر است و مانند هر مسلمان ديگرى محترم ميباشد و به مجرد اسلام آوردن با همه افراد رابطه برادرى خواهد داشت و در هر مسجدى بخواهد ميتواند خدا را عبادت كند، بلكه ميتواند دوش به دوش بزرگترين برادران مسلمان خود، از جهت مقام و موقعيت اجتماعى بايستد و با او بر سر يك سفره بنشيند (صافي گلپايگاني، 1392: ص25). فرهنگ انتظار در ترسيم چشمانداز، مسئله عدالت را محور و اساس شكلگيري رضايت الاهي و بندگان مؤمن ميداند و با توصيف چگونگي شكلگيري عدالت به ترسيم ساير ابعاد مطلوب در زمان تحقق حكومت امام زمان ميپردازد: عقيده به ظهور حضرت مهدى و قيام انقلابى و حكومت جهانى و عدالتگستر آن حضرت نيز، فكر و انديشه را وسيع و جهان انديش ميسازد، كه به دورترين نقاط جهان بنگرد و خير و رفاه مردم تمام مناطق گيتى را بخواهد و عالم را مملكت خدا بداند، كه عاقبت و پيروزى با پرهيزكاران و شايستگان است، كه خداى متعال در قرآن چنين بشارت داده است (انبيا: 105)؛ از اخبار استفاده ميشود: در زمان ظهور آن حضرت، خردها و انديشهها كامل ميگردد. اين نه فقط در عصر ظهور است؛ بلكه در عصر غيبت نيز چنين است كه مؤمنان واقعى، حقايق را روشنگرانه درك مينمايند و عالم و مسائل جهانى را با نگرش دوربين مطالعه ميكنند (صافي گلپايگاني، 1392: ص17). برخلاف يوتوپيستهاي غربي يا افرادي كه ميخواهند راجع به آينده نظر دهند كه فقط توانستهاند راجع به آينده، پيشبيني داشته باشند و در مقام عمل، تمام تئوريسينها، غرب موجود را كمال بشر معرفي كرده و به بيانهاي مختلف، پايان تاريخ را همين ليبرال دموكراسي ميدانند؛ چشمانداز مطرح شده، در فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني داراي نوعي آيندهنگري است كه نميخواهد به وضعيت موجود تن دهد و به اين ترتيب از دو زاويه از برخي آيندهنگران غربي متفاوت ميشود: اول اين كه علاوه بر وجه آيندهنگري، فرهنگ انتظار با چشماندازسازي آيندهگرا نيز ميباشد؛ يعني علاوه بر اين كه به آينده ميانديشد، بهسوي آن گام بر ميدارد و در برابر غرب كه خواهان آن است كه تاريخ را در ساحت خود به پايان رساند، مقاومت ميكند و خواهان عبور از آن ميباشد. دوم اين كه فرهنگ انتظار از ديدگاه ايشان نه تنها آيندهنگر و آيندهگرا است، بلكه آينده پرداز (آيندهساز) هم ميباشد و براي ساختن آيندهاي متناسب با آرماننماييهاي خود خارج از دنياي مدرن به برنامهريزي و نظامسازي اقدام ميكند. در مقوله انتظار و در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني، افراد منتظر حتماً به دنبال حكومتكردن و رهبر شدن و تصاحب قدرت و ارائه نظام سياسي مطلوب متناسب با مباني اعتقادي خود ميباشند. بنابراين، مسلمان تسليم ظلم و فساد نمىشود و با ستمگران و مفسدان همكار و همراه و همصدا نخواهد شد. اين اصل انتظار مانند يك قوه مبقيه و عامل بقا و پايدارى، طرفداران حق و عدالت و اسلامخواهان حقيقى را در برابر تمام دستگاههاى فشار، استبعاد، جهل و شرك، بشرپرستى و فساد انگيزي پايدار نگه مىدارد و همواره بر روشنى چراغ اميدوارى منتظران و ثبات قدم و مقاومت آنها مىافزايد و آنان را در انجام وظايف، شور و شوق و نشاط مىدهد. اين اصل انتظار است كه در مبارزه حقّ و باطل، صفوف طرفداران حق را فشردهتر و مقاومتر مىكند و آنها را به نصرت خدا و فتح و ظفر نويد مىدهد و گوش آنها را همواره با صداهاى نويدبخش قرآن آشنا مىدارد: <قُلِ انتَظِرُوا إِنّا مُنتَظِرُونَ>؛ بگو منتظر باشيد كه ما هم منتظريم» (انعام: 158)؛ <فَتَرَبَّصُوا إِنّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ>؛ منتظر باشيد كه ما هم با شما منتظريم»(توبه: 52)؛ <فَانتَظِرُوا إِنِّى مَعَكُم مِنَ الْمُنتَظِرِينَ>؛ منتظر باشيد كه من هم با شما منتظرم» (اعراف: 71). اين انتظار، ضعف و سستى و مسامحه در انجام تكاليف و وظايف نيست و عذر براى كسى در ترك مبارزه مثبت يا منفى و ترك امر به معروف و نهى از منكر نمىباشد و سكوت و بىحركتى و بىتفاوتى و تسليم به وضع موجود و يأس و نااميدى را هرگز با آن نمىتوان توجيه كرد. اين انتظار، حركت، نهضت، فداكارى، طرد انحراف و مبارزه با بازگشت به عقب و ارتداد است (صافي گلپايگاني، 1392: ص74-80 ). «مسلمانان انتظار روزى را مىكشند كه فقر و بدبختى، و جهل و نادانى از سراسر جهان ريشهكن گردد و بينش و بصيرت جامعه، كامل و افراد صالح و رشيد و دادگر، زمامدار و مصادر امور باشند، و اختلافات جغرافيايى و ملى و دينى، و سياستها و رژيمها و مسلكهاى باطل از بين برود. اين بينش، مقصد، هدف و انتظار مسلمانان است كه خير و سعادت عموم، عصر آزادى، برابرى همگان و آسايش و رفاه، علم و ترقى، و عدالت و نيكبختى را براى تمام افراد بشر خواهان است. اين انتظار، شخص را متعهد و مسئول مىسازد كه براى تحقق هدفهاى اسلام و عملىشدن برنامههاى دين، بدون هيچ يأس و ضعف و سستى و نااميدى، شب و روز كوشش نمايد و فداكارى كند تا بلكه يك گام بهسوى مقاصد متعالى اسلام جلو برود. اين انتظار، شخص را محكم و مقاوم، بااراده، نفوذناپذير، مستقل، شجاع و بلند همت مىسازد. اين انتظار، لفظ نيست؛ گفتن نيست؛ عمل است، حركت است، نهضت و مبارزه و جهاد است، صبر و شكيبايى و مقاومت است» (همان، ص101-102). چشمانداز روشني كه بر پايه ايمان به آيات الاهي و توسل و تكيه بر قدرت ولايت اهلبيت شكل گرفته، ميتواند ترسيم كننده پايان كار دينداران و غلبه بر كفار باشد؛ «و امّا در مورد جهانگير شدن دين اسلام و غلبه آن بر تمام اديان كافي است به آيات 32 و 33 سورۀ توبه، و آيه 28 سورۀ فتح، و آيه 6 و 8 سورۀ صف، و آيات متعدّد ديگر توجه شود، در آنها وعده ظهور و غلبه دينِ حق بر تمام اديان داده شده است، وعدهاي كه با ظهور حضرت مهدي (عج) تحقّق خواهد يافت و اين تخلّفناپذير است» (همان، 1393: ص106-105). نگاه به حركتهاي اجتماعي و سياسي شكلگيري انقلاب اسلامي نيز در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني بر مبناي چشمانداز ظهور ميباشد. در انقلاب اسلامى كه تداوم دارد و هميشه بوده است، آن چيزى كه محرّك و الهامبخش انقلابيون اسلامخواه است، همان ايمان به حكومت «الله» و رهنمودهاى سياسى قرآن و سيره حضرت رسول (ص) است كه خواست واقعى تودههاى مسلمان بازگشت حكومت «الله» و نظام اسلام است. پس اين انقلاب با معيارهاى اسلامى كه دارد، هدفش برقرارى نظام شرعى و الاهى خواهد بود. اين انقلاب كه با الهام مستضعفان از آياتى مثل آيه: <وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ>؛ و اراده داريم بر آنان كه در زمين به استضعاف كشيده شدند منّت نهيم» (قصص: 5)» و نيز آيه: <وَنُرِىَ فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ>؛ و از ناحيه آنان به فرعون و (وزيرش) هامان و سپاهيانشان آنچه را از آن بيمناك بودند، نشان دهيم» (قصص: 6) و ديگر آيات حركت بخش و انقلاب آفرين به وجود مىآيد، هدفش مشخص و عالىتر و سازندهتر از انقلابهاي عادى است…… رژيم رهبرى انقلابى كه مقدمه دموكراسى خوانده مىشود، خود اصالت و موضوعيت ندارد؛ امّا نظام امامت، كه هر انقلابى در صورتى ناجح و پيروز خواهد شد كه به آن برسد، مقدمه نيست و از آغاز بوده و تا پايان خواهد بود (صافي گلپايگاني، 1392: ص51-53). چشم انداز علاوه بر ترسيم اهداف به مسير حركت توجه دارد، و اين مهم، در مرقومات شريف ايشان بهصورت كاملا واضح بيان و جزو تكاليف منتظران بيان شده است. براي تحقق چشم انداز حكمت صالحان منتظر و وظيفه منتظران بيان شده است: اين نظام از عصر خود پيغمبر (ص) تا حال باقي است، و در اين عصر كه عصر غيبت است، در ولايت فقها و علماى عادل تبلور دارد و اين نظامى است كه حد و مرز ندارد و در هركجا و هر نقطه از جهان، تحت هر رژيم و حكومت، يك نفر مسلمان باشد، بايد از اين نظام تبعيت داشته باشد و تابعيت واقعى او تابعيت از اين نظام باشد. اين نظام است كه رمز وحدت سياسى تمام شيعه در سراسر عالم است (صافي گلپايگاني، 1392: ص102). با توجه به مباني روش چشماندازسازي در آيندهپژوهي اسلامي، فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني، به ترسيم چشماندازي روشن براي امت اسلامي براي مبارزه و حركت اسلامي ميپردازد. اهداف تعالي خواهانهاي كه در مباحث مورد اشاره واقع گرديده است، چشم اندازي روشن براي منتظران ظهور را تجلي ميبخشد كه نيرويي عظيم در وجود انسان تعالي خواه انسان براي حركت و سازندگي ايجاد ميكند. فرهنگ انتظار، فرهنگ آمادگي و مهيا شدن براي هر نوع تحول و تغييري در آينده مبتني بر چشمانداز ظهور است؛ و اين آمادگي براي تحقق آينده موعود و مطلوب موحدان و ظهور امام زمان (عج) براي تشكيل حكومت جهاني است. 2. تصويرپردازي از آينده مطلوب و مرجح فرهنگ انتظار، فرهنگ تحول و تغيير و پويايي به اميد رسيدن به آينده مطلوب الاهي و زيبا و خيره كننده است. يكي از كاركردها و وظايف مسلم آيندهپژوهي در هر جامعه (و در سطح بالاتر در هر تمدن) ترسيم الگوي آرماني جامعه از منظر باورها و ارزشهاي بنيادين آن جامعه يا تمدن است؛ يعني آن چه از گذشته به مدينه فاضله يا آرمانشهر موسوم بوده است. طراحي اين مدينه فاضله بر عهده آيندهپژوهي تصويرپرداز است. به زعم برخي از پژوهشگران، جامعهاي چون ايران اسلامي، كه تحت نظام ديني هدايت ميشود، لاجرم بايد به نوعي از نظام آيندهپژوهي ديني مجهز باشد كه از قرآن نشأت گرفته و داراي برنامهاي روشن و جامع باشد. از آنجا كه مهدويت، هدف غايي مشخصي بر پايه تكليف دارد، ميتوان آيندهپژوهي مرتبط با مهدويت را «آيندهپژوهي مأموريتگرا» ناميد. به عبارتي ديگر، آيندهپژوهي تكليفي (در مقابل آيندهپژوهي تدبيري). هيچ نوع آيندهپژوهي و هيچ نوع نظام آيندهپژوهي ديني را نميتوان در جامعه متصور شد، مگر اينكه باور به مهدويت و پيامدهاي مبارك آن در هستۀ مركزي آن قرار داشته باشد و اين باور به آيندۀ روشن، توسط انبيا و اولياي الاهي بهوضوح ترسيم شده است (رحيم كارگر، 1389: ص45). در فرهنگ انتظار از ديدگاه آيتالله صافي گلپايگاني، اين آيندهنگري، هم به ترسيم وضعيت مطلوب براي خود پرداخته است (آرمانشهر منتظر) و هم در صدد حركت و پويش به وضعيت مطلوب و پسنديده و برگزيده (آينده مرجح) ميباشد. «دنيا از اينهمه اضطرابات روزافزون، ناامنىها، افكار متضاد و رژيمهاى رنگارنگ ظالمانه نجاتيافته و در مهد امن و امان و اطمينان و اعتماد و اتّحاد قرار بگيرد» (صافي گلپايگاني، 1395: ص415-416). اين تصويرپردازي منتظرانه، در واقع تصويرپردازي از آرمانشهر عصر ظهور (آرمان شهر موعود) است كه گذشته، حال و آينده انسان و جامعه را تحت تأثير خود قرار ميدهد و باعث ميشود سمت و سو و جهتگيري تصميمات، برنامهها، سياستها و راهبردها تغيير يابد و كلاً زندگي سياسي، اجتماعي و فرهنگي در آن مسير و مقصد مطلوب و رويايي و الهامبخش باشد؛ آيندهاي درخشان و عدل محور كه در آيات و روايات انتظار و مهدويت تصوير و ترسيم شده و اشتياق و جذبه خاصي را در افكار و اذهان و دلها ايجاد ميكند. مسلمانان عموماً و شيعه اثنا عشرى خصوصاً، ظهور شخصيتى را انتظار مىكشند كه انقلاب اسلام را جهانگير و حق و عدالت را پيروز گرداند و بشر را از تضادهاى گوناگون، استثمار، استعباد و استعمار و از وقوف و توقف نجات دهد و بهسوى تعالي پيش براند و اصول توحيد، مساوات، آزادى و برادرى اسلامى را رونق دهد. اين شخص موعود، امام دوازدهم از دوازده نفر پيشوايان و رهبرانى است كه پيغمبر عالىمقام اسلام در روايات متعددي آنها را معرفى كرده و فرزند عزيز رهبر يازدهم، حضرت امام حسن عسكرى (ع) است. اصل انتظار به صورتهاى گوناگون در بين ملتهاي مختلف، همواره محفوظ بوده و آيندهنگرى هميشه بشر را به خود مشغول داشته، برگشتن به عقب و بلكه وقوف و ايستادن در يك مرحله به هر حال محكوم و خلاف سنتهاي عالم خلقت است (همان، ص69-71). فرهنگ انتظار، ترسيمكننده تصوير آرمانشهر ظهور است: در آن موقع همه ملل از مدنيت معنوي و اخلاقي محروم، دشمني، كينه، ظلم و تجاوز، همه را نسبت به يكديگر بدبين و از هم جدا ساخته و اتّحاد، وحدت، همفكري و همكاري، بهكلّي از ميان بشر رخت بربسته و از اين كه كسي بتواند بدون مدد غيبي جامعه را رهبري كند، همه مأيوس ميگردند و خلاصه، همه با هم در مبارزه، جنگ و ستيز از وضع خود ناراضي، و از مكتبهاي مختلف كه عرضه ميشود، نااميد بوده و منتظر تغيير رژيم و انقلاب و عوض شدن اوضاع، و كنار رفتن زمامداران خدانشناس و برداشتهشدن مرزها و القاي تجزيهها و تقسيمها ميباشند. در چنين موقعيتي، حضرت صاحبالزّمان (عج) و اصحابش، با نيروي ايمان و اخلاق حسنه و با نجات بخشترين برنامههاي عمراني، اقتصادي و عدالت اجتماعي، براي انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام، قدم به ميدان ميگذارند و آن نهضت الاهي و دعوت روحاني را شروع ميكنند و مردم را بهسوي خدا و احكام خدا و زندگي برابري و برادري، عدل و امنيت، صفا و وفا، راستي و درستي و نظم صحيح، ميخوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضايل بشري ميباشند و با نيروي ايمان و استقامت و پشتكار و همّتي كه مخصوص مؤمنان ثابت قدم است، هدف و مقصد خود را تعقيب مينمايند» (همان، 1393: ص17-19). آنچه در مطالب مذكور مشاهده ميشود، ترسيم وضعيت آرمانشهر ظهور است كه در مقوله انتظار از ديدگاه آيتالله صافي گلپايگاني با بيان وضعيت زمان ظهور و بيان حالاتي كه به ساخت تصاوير ذهني منتهي ميشود پرداخته شده است. نتيجهگيري «آيندهپژوهي اسلامي»، دانشي است ارزش بنيان و مبتني بر جهانبيني، ايدئولوژي و فرهنگ اسلام. «چشماندازسازي» و «تصويرپردازي» از روشهاي شناخت و تحليل آينده در آيندهپژوهي اسلامي است كه در بيشتر منابع وحي و روايات اسلامي مشاهده ميگردد. انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني، اهداف نهايي ظهور، چشماندازي متعالي براي امت اسلامي را تبيين و ترسيم ميكند و با فراخواندن جامعه منتظر به حركت و تلاش براي تحقق عدالت، جامعهاي اميدوار و با آمادگي بسيار بالا زمينهسازي ظهور و نصرت امام زمان (عج) و ايفاي نقش مهم در تحولات جهاني را رقم ميزند. چشمانداز ترسيم شده در فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني، علاوه بر آيندهنگري به سمت آيندهسازي جريان دارد و با جامعه منتظر اصلاحكننده جامعه اسلامي، زمينهساز ظهور امام زمان (عج) و تحققبخشي از اهداف امام زمان (عج) است، چشمانداز ظهور در اين انديشه بيان ميدارد كساني كه در جامعه منتظر زندگي ميكنند، به وعدههاي الاهي و آينده اميد دارند و از پوچي و نااميدي پرهيز ميكنند و رابطه خوبي با امام زمان (عج) دارند. چشمانداز ظهور به بيان ارزشهاي اساسي جامعه منتظر و اصلاح فرد و جامعه ميپردازد و با انتظار تغيير بزرگ، پويايي و اميدواري، مبارزه بهمنظور رسيدن به حقيقت اصلي، ظلمستيزي و اجراي عدالت، بنبست شكني، توانمندي مستمر و پايدار را به ارمغان ميآورد و شناسايي وضعيت دنيا، اعتماد به آينده، جوان محوري، پرهيز از گوشهگيري و احساسات منفي، ارتباط با امام زمان(عج)، آشنايي با اركان انتظار، آمادهباش دائم، نصرت و معنويت، پرهيز از راحتطلبي، عملگرايي، خرافهستيزي، عمل به احكام اسلامي و پرهيز از الگوگيري از غرب را در مسير تحقق اين چشمانداز ضروري بيان ميدارد. «تصويرپردازي» نيز يكي ديگر از روشهاي آيندهپژوهي اسلامي است كه در فرهنگ انتظار از منظر آيتالله صافي گلپايگاني با بيان آرمانهاي جامعه مهدوي و آرمانشهر ظهور به آن پرداخته ميشود. نتيجه بررسيها نشان ميدهد در متن آثار تأليفي آيتالله صافي گلپايگاني، تصاويري از وضعيت آرمانشهر ظهور ترسيم شده است كه در فرهنگ انتظار از ديدگاه ايشان، با بيان وضعيت زمان ظهور و بيان حالات و توصيف وقايعي از آيندههاي محتوم به ساخت تصاوير ذهني و زيبا و مهيج از زمان ظهور امام زمان (عج) منتهي ميشود. هدف اصلي چشماندازسازي و تصويرپردازي در فرهنگ انتظار، تحقق جامعهاي منتظر و صالح است و تلاش دارد وضعيت كنوني جامعه بهبود يابد و عظمت اسلام را به دست آورد. جامعه منتظر بايد به جامعهاي آگاه و هوشمند تبديل شود؛ گسترش و فراگير بودن اسلام در جهان، تحقق حكومت عدل مهدوي و تحقق و تقرب به جامعه آرماني مهدوي از اهداف بلند انتظار در انديشه آيتالله صافي گلپايگاني است. منابع قرآن كريم. 1. اسلاتر، ريچارد (1390). دانش واژه آيندهپژوهي، مترجم: عبدالمجيد كرامت زاده و ديگران، تهران، مؤسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاعي. 2. بهروزي لك، غلامرضا (پاييز1390). «آيندۀ جهان اسلام از منظر دو آيندهپژوه مسلمان: «سردار» و «المانجرا»، مجله مشرق موعود، ش 19. 3. جديد بناب، علي (پاييز1394). «نقش انتظار در تحقق امت واحده»، مجله پژوهشهاي مهدوي، ش14، ص77-96. 4. حسيني، الهام و حسيني، راضيه (اسفند1394). «آيندهپژوهي اسلامي؛ امكانپذيري و چگونگي تحقق»، شيراز، كنفرانس ملي اقيانوسي مديريت. 5. ريزانه، جلال (1399). «هفتمين كنفرانس بين المللي پژوهش هاي مديريت و علوم انساني در ايران»، مجموعه مقالات كنفرانس، ص 972 -999 . 6. صافي گلپايگاني لطفالله (1392الف). انتظار عامل مقاومت، قم، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني. 7. __________________________ (1392ب). نظام امامت و رهبري، امامت حضرت بقيه الله و نقش سازنده عقيده به امامت آن حضرت، قم، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني. 8. ________________________ (1392ج). وابستگي جهان به امام زمان، قم، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني. 9. _________________________ (1392د). عقيده نجات بخش سلسله مباحث امامت و مهدويت (5)، عقيده نجاتبخش،پيرامون عقيده به ظهور و حكومت حضرت مهدي، قم، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني. 10. _______________________ (1393الف). گفتمان مهدويت، قم، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني. 11. ________________________ (1393ب). پاسخ به ده پرسش: پيرامون امامت، خصائص و اوصاف حضرت مهدي (عج)، قم، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني. 12. ________________________ (1395). امامت و مهدويت: ولايت و امامت خاصه و عامه، قم، دفتر تنظيم و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمي صافي گلپايگاني. 13. عنايتالله، سهيل (1394). پرسش از آينده، تهران، انتشارات مركز آيندهپژوهي علوم و فناوري دفاعي. 14. عيوضي، محمد رحيم و پدرام عبدالرحيم (بهار1393). «اهداف و مفروضات آيندهپژوهي اسلامي»، نشريه بهبود مديريت، ش23، ص 27-48. 15. كارگر رحيم (1389). جستارهايي در مهدويت، تهران، بنياد فرهنگي مهدي موعود (عج). 16. __________ (بهار1389). «آيندهپژوهي قرآني و جايگاه مهدويت در آن»، فصلنامه انتظار، ش32. 17. مرادي پور، حجتالله؛ نوروزيان، مهدي (تابستان1384). «آيندهپژوهي، مفاهيم و روشها»، مجله رهيافت، ش36، ص 45-50. 18. ملكي فر، عقيل و همكاران (1393). الفباي آيندهپژوهي، تهران، انتشارات آينده. 19. ميچيچ، پرو (1387). آينده پژوهي و مديريت آينده، مترجم: عبادالله حيدري، تهران، مركز آينده پژوهي و اطلاع رساني. |
||
![]() |
||



