9 دی 1404

ضرورت اتخاذ رويكرد سياسي به آموزه مهدويت با تأكيد برالزامات و بايسته‌ها 

فهرست مطالب:

ضرورت اتخاذ رويكرد سياسي به آموزه مهدويت با تأكيد برالزامات و بايسته‌ها
مصطفي رستمي –  روح‌الله شاكري زواردهي
چكيده

يكي از ابعاد مورد غفلت در آموزه مهدويت، پرداختن به «رويكرد سياسي» آن است. ساليان متمادي، نگرش به مهدويت، صرفاً اعتقادي بود؛ اما مسائل كليدي و مهمي مانند نفي ظلم و ستم، فريادرس مستضعفان، وعده آينده مطلوب و حتي عدالت، در سايه‌سار حكومت واحد جهاني، مي­تواند عامل مهم در بسيج توده­هاي مظلوم جوامع بشري باشد و اين امور رويكردي صرفاً اعتقادي نيست، بلكه بعد ديگري از مهدويت، يعني رويكرد سياسي را براي بشر به نمايش گذاشته است. اين نوشتار امور مذكور را به روشي توصيفي ـ تحليلي تحقيق كرده است. اين پژوهش، به سه بخش الزامات، بايسته‌ها و ساحت­هاي مهدويت با رويكرد سياسي پرداخته است. ضرورت توجه به بعد سياسي مهدويت، توجه به مدينه فاضله مهدوي، احياي زيست اجتماعي در پرتو انديشه مهدويت، احياي كرامت­هاي الاهي مثل عدالت اجتماعي در دنياي معاصر، برنامه­ريزي براي چگونگي حركت به سمت جامعه مطلوب مهدوي؛ بخشي از آورده­ها در توجه به رويكرد سياسي مهدويت در انديشه اسلام و تفكر اهل البيتD است.

واژگان كليدي: آموزه مهدويت، نظام سياسي، مدينه فاضله مهدوي، الزامات سياسي مهدوي، بايسته­هاي سياسي مهدوي.

مقدمه

«سياست» در لغت فارسي به ‌معناي ذكاوت، تنبيه كردن، تدبير، برنامه و اداره امور مملكت (دهخدا، 1377: ج8، ص 2204) و در اصطلاح به سه معناي كسب، حفظ و اعمال قدرت (دوورژه، 1386: ص8) و اداره امور همگاني آمده است (نقيب‌زاده، 1380: ص24). اگرچه بر هر يك از اين تعريف‌ها ايراداتي وارد شده است؛ در هرحال، سياست با قدرت و دولت پيوند دارد و اداره امور جامعه را براي رسيدن به منافع عمومي مشترك دنبال مي‌كند. سياست از مفاهيم پيچيده و مبهم است. سياست در قلمرو علوم انساني و اجتماعي قرار دارد و به‎دليل انگيزه‌هاي مختلف رفتار بشر، تعريف آن، امري مشكل است. از دلايل پيچيدگي و دشوار بودن تعريف سياست مي‌توان به سيلان قلمرو آن به حوزه‌هاي مختلف زندگي، تلقيات و تصورات مختلف افراد نسبت به آن، دقيق نبودن تعاريف علوم انساني نسبت به علوم طبيعي و آميختگي تعريف آن با ايدئولوژي‌ها و ارزش‌ها اشاره كرد (ملكي، 1396: ص70). گاه مراد از سياست، فعل خارجي است و بر رابطه خاصي دلالت دارد كه در عرصه اجتماعي بين انسان‌ها رخ مي‌دهد و گاه سياست عبارت است از علم به چگونگي اين روابط.[1] ما در اين‌جا از سياست، فعل سياسي را در نظر داريم (بهروزي‌لك، 1384: ص17). از اين‌رو، تعريفي كه مي‌توان از آن ارائه كرد، بدين‌گونه است: سياست، رهبري صلح‌آميز يا غيرصلح‌آميز روابط ميان افراد، گروه‌ها و احزاب (نيروهاي اجتماعي) و كارهاي حكومتي در داخل يك كشور و روابط ميان يك دولت با دولت‌هاي ديگر در عرصه جهاني است. سياست، نوعي رابطه راهبري در عرصه اجتماعي است؛ طبعاً هر نوع راهبري، مستلزم رابطه قدرت مي‌باشد. رابطه قدرت نيز بيانگر تأثير و اعمال اراده مي‌باشد (ر.ك: لوكس، 1393). رويكرد به سياست در تفكر اسلامي، غايت‌گرايانه و فضيلت‌گرايانه است (همان و بهروزي‌لك، 1384: ص120). در واقع، سياست اسلامي، فرايندي است كه ضمن زمينه‌سازي فضيلت در اين دنيا، زمينه ساز سعادت اخروي است (همان: ص124).

بشر در طول تاريخ، مكتب‌ها و حكومت‌هاي بسياري را تجربه كرده است؛ ولي در هيچ‌يك از آن­ها گمشده خود را كه عدالت و صلح و امنيت است، پيدا نكرده و پيوسته در ناكامي و شكست قرار گرفته است. در دوره‌هاي اخير، كاپيتاليسم و كمونيسم نيز در پاسخ‌گويي به نيازهاي بشر، ناكام ماندند كه نشانه‌هاي آن، بحران اخلاقي و امنيتي است كه به آن گرفتار شده‌اند. از اين‌رو، امروزه بشر به‌دنبال انديشه سياسي ديگري است كه ارزش‌هاي انساني را در آن بيابد و آن انديشه سياسي اسلام و حكومت مهدوي است.

«در انديشه سياسي شيعي، مباحث سياسي مهدويت اهميت ويژه‌اي دارند؛ زيرا از يك‌سو، مهدويت با آموزه‌ امامت گره خورده است و از سوي ديگر، با تحقق حكومت جهاني مهدوي، آرمان مدينه فاضله اسلامي محقق مي‌شود و ظلم و ستم از دنيا رخت برمي‌بندد (بهروزي‌لك، 1388: ص 16 و پورعلي و ديگران، 1390: ج1، ص227).

ساختار نظام سياسي مهدوي، كاملاً جهاني، فراگير و عام شمول است و سازكارهاي اجرايي و اداري آن براساس مديريت «همه عرصه‌هاي جهاني» تنظيم شده است (كارگر، 1389). در اين ساختار، به همه ابعاد زندگي بشري توجه و در تمامي زمينه‌هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي، برنامه و راهكار ارائه شده است. هيچ بعدي از زندگي بشر، مورد غفلت واقع نشده و جزئي‌ترين مسائل حيات اجتماعي و فردي روي زمين، در اين حكومت داراي اهميت و ارزش است. تبيين شاخص‌هاي فاضله نظام سياسي مهدويت، نوعاً يا اغلب، با استفاده از منابع وحياني ممكن است (صدرا، 1381: ص139). آنچه بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه حكومت در نگاه ديني و سيره اهل بيتD، هدف نهايي نيست و همين مسئله، وجه تمايز حكومت‌هاي الاهي با ساير حكومت‌ها است (نصيري، 1384: ص160).

مشتاقان برپايي حكومت عدل جهاني، مي‌بايست زمينه‌هاي سياسي اين اتفاق بزرگ را فراهم كنند. اين زمينه‌سازي در دو محور تلاش‌هاي علمي و عملي امكان‌پذير است. سياست‎مداران و متوليان امر، مي‎توانند با مطالعه فضاي سياسي زمان ظهور و الگوگيري از آن، وضعيت سياست موجود را به‎شكل مناسبي اداره كنند. بدون‌شك با توجه به جهاني بودن حكومت حضرت مهديQ، زمينه‌هاي فراهم شده در عرصه بين‌الملل، امروزه بيش­تر از هر زمان ديگر نيازمند بازشناسي و بازنمايي ابعاد سياسي حكومت جهاني حضرت به جهانيان است و اين خود، به عنوان مسئوليتي اساسي بر دوش دانشمندان علوم ديني و سياست‌مداران است (سليميان، 1391: ص93 _ 94).

حكومت، تجلي اراده ملي هر كشوري است. وظيفه برنامه‌ريزي و قانونگذاري دقيق براي رسيدن به آرمان ملي و به‌تبع آن، اجراي درست قوانين مصوب را برعهده دارد؛ دولتي كه برخاسته از ملت منتظر حضرت مهديQ است، براي زمينه‌سازي ظهور و حكومت ايشان، بايد در تمام قوانين فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، حقوقي، و سياسي، چنين رويكردي را در نظر بگيرد، به‌طوري كه در چينش پازل قوانين كشوري، تصوير زمينه‌سازي براي ظهور رخ بنماياند. حكومت زمينه‌ساز نمي‌تواند در مقام شعار به زمينه‌سازي ظهور، فرياد بلند كند؛ اما در سياست‌هاي كلان و جهت‌گيري خويش به آن پايبند نباشد. شهيد صدر در اين زمينه اين‌گونه بيان مي‌كند:

«انقلاب مهدي، از نظر اجرا، همانند همه انقلاب‌ها به زمينه‌هاي عيني و خارجي بستگي دارد … . براي وجود چنين تحول بزرگي تنها وجود رهبر صالح كافي نيست، و گرنه در همان زمان پيامبر (ص) اين شرط وجو داشت. با اين‌كه خداي بزرگ توانايي دارد همه مشكلات و سختي‌ها را براي پيام‎رساني‌هاي آسماني، هموار و به وسيله اعجاز، فضاي مناسب ايجاد كند، اين روش را انتخاب نكرده است؛ زيرا امتحان و ابتلا و رنجي كه مايه تكامل انسان مي‌شود، در صورتي تحقق مي‌يابد كه تحولات طبيعي و مطابق با شرايط خارجي باشد» (صدر، 1386: ص ‌108).

اگر زمينه‌سازي براي حكومت جهاني حضرتQ نيازمند كار سازماني گسترده با تهيه برنامه‌ها و قوانين مطابق با آن است، بايد فضاي فكري تهيه‌كنندگان قوانين، فضاي تمهيد براي تعجيل در ظهور باشد. البته اين كار مستلزم معرفت صحيح و باور عميق و انتظار پويا به موضوع حكومت عدل مهدوي است (كريم‌زاده و ملايي، 1388: ص199-224). از جمله راه كارها، شرايط و زمينه‌ سياسي براي شكل‌گيري حكومت جهاني عبارت است از:

ايجاد تحول جهاني؛ مراد از تحولات، هم تحولات بيروني است، هم تحولات دروني. شهيد صدر در اين زمينه چنين مي­گويد:

براساس باور اسلام و قرآن، دو فرايند بايد دوش به دوش يكديگر حركت كنند: فرايند پرداختن انسان به ساختن محتواي دروني، دل، انديشه، اراده و آرزوهاي خود[از يك سو] و فرايند پرداختن او به ساختن محتواي بيروني يا روبنا [از سوي ديگر]. پس بايد اين دو كنار يكديگر حركت كنند و نمي‌توان بناي بيروني را جدا از بناي دروني فرض كرد، وگرنه اين بناي بيروني، بنايي خواهد بود لرزان و در حال فرو ريختن (صدرا، بي‌تا: ص117).

تشكيل دولت اسلامي با جمهوري‌هاي آزاد و مستقل، حفظ و تداوم انقلاب اسلامي ايران، خيزش و يكپارچگي مسلمانان و مستضعفان، صدور انقلاب اسلامي، بالا بردن قدرت اسلام، روحيه جهاد و ايثارگري و… (كارگر، 1388: ص72-78).

پيشينه تحقيق

معمولاً پيشينه را به پيشينه عام و پيشينه خاص تقسيم مي‌كنند. پيشينه عام هرگونه سو‌‌گيري سياسي به آموزه مهدويت را شامل مي­شود؛ نظير استفاده ابزاري از مقوله مهدويت تا راهبردهاي غرب در مهدي ستيزي و آسيب­هاي اجتماعي در جوامع مسلمان. در رويكرد سياسي مهدويت، همه اين­ها در گستره و محل خودش، به­عنوان پيشينه عام قابل بحث و گفت و گوست.

ما در اين جا به­دنبال انديشه سياسي در حوزه مهدويت هستيم كه در اصطلاح پيشينه خاص تلقي مي­شود. به عبارت ديگر در انديشه سياسي مهدوي، دو رويكرد مي­توان داشت: يكي رويكرد عام كه هر نوع بحث سياسي، اجتماعي را در مي­گيرد كه اندك تقارني با آموزه­هاي مهدويت پيدا مي­كند – كه گذشت – و رويكرد دوم كه مورد بحث ماست، توجه به بعد سياسي (انديشه و عمل) در مهدويت هست كه مطلوب ماست.

در اين رويكرد دوم، متأسفانه كار چندان جدي صورت نگرفته، بيش­تر بحث­ها، روايي و قرآني و نهايت كلامي است كه عمده به رفتارها و بعد فردي آموزه مهدويت توجه شده، و به بعد اجتماعي سياسي آن پرداخته نشده است و ما در صدد هستيم به اين بعد، هم در عرصه انديشه و هم در عرصه عمل توجه جدي داشته باشيم. با تتبع مختصر در آثار موجود، اثر چندان قوي كه به همه عرصه­هاي سياسي مهدويت پرداخته باشد، نداريم؛ اما برخي كارهايي كه انجام شده نظير كتاب «سياست و مهدويت» نوشته غلامرضا بهروزي لك، «آينده جهان» نوشته رحيم كارگر، «آسيب شناسي جهاني سازي با مدل جهاني گرايي مهدويت» نوشته عليرضا صدرا و «رويكردهاي گوناگون به مهدويت در سده اخير حوزه علميه قم» نوشته مجتبي كلباسي و محمدعلي فلاح شيخلري؛ آثاري هستند كه به بخش­هايي از انديشه سياسي مهدويت پرداخته‌اند.[2]

روش تحقيق

آموزه مهدويت داراي روش و رويكردهاي مختلف مي­باشد كه مي­توان به برخي از آن‌ها نظير رويكرد روايي، قرآني، عقلي‌، تاريخي اشاره كرد، البته خروجي پژوهش­هاي آن ابعاد، در همه يكسان نيست. به­طور مثال، برخي روش­ها، مانند روش روايي و روش تاريخي بيش­تر مورد استفاده قرار گرفته و در مقابل به برخي ديگر، مثل روش سياسي و روش اجتماعي كم­تر پرداخته شده است.

هدف ما در اين نوشتار در روش تحقيق مهدويت اين است كه اولاً، گستره مهدويت، ابعاد و ميزان حجيت آن را كشف كنيم تا بتوانيم از اين طريق، شيوه­هاي مختلف و درست آن، به­ويژه نگرش سياسي را مورد دقت قرار دهيم و به ابعاد مختلف آن، شناخت و تسلط كامل پيدا كنيم. متأسفانه در دو قرن اخير، برخلاف سيره علماي گذشته، به مباحث مهدويت بي توجهي صورت گرفته است، به نظر مي­رسد با توجه به تعدّد روش­هاي پژوهشي مهدوي، مي­توان با كشف گزاره­هاي خاص در هم افزايي با ساير روش­ها در اتقان و حجيت آموزه مهدويت نقش ايفا كرد.

در اين نوشتار تلاش خواهيم كرد ضمن بيان ضرورت طرح مباحث مهدوي با رويكرد سياسي، ساحت‌هاي مختلف آن را مورد بررسي قرار دهيم و مشخص كنيم كه با توجه به الگوي مطلوب كه حكومت جهاني حضرت مهديQ است، چگونه مي‌‌توان وضعيت سياست موجود را براي رسيدن به الگوي مطلوب، سامان داد.‌

الف) ضرورت طرح مباحث سياسي مهدويت

ضرورت طرح مباحث سياسي مهدويت در عصر حاضر؛ به دليل نياز انسان امروز به شناخت بهترين الگو‌هاي نظام سياسي و حكومت‌داري است. انسان امروز، حكومت‌ها و دولت‌هاي بسياري را ديده و از بسياري از آن­ها سرخورده شده است. ايدئولوژي‌هايي كه درصدد ارائه مدل‌هاي مختلفي از زندگي سياسي بوده‌اند؛ امروزه با بحران مواجه شده‌اند. احياي اسلام‌گرايي و توجه جهان امروز به سياست و مدينه فاضله اسلامي، در واقع اسلام‌گرايي كه در شرايط امروز جهان رو به گسترش است؛ داراي جامعه آرماني و مطلوب است. صحبت از آرمان اسلام‌گرايي، صحبت از مدينه فاضله مهدوي است. پس اگر آرمان نهايي اسلام‌گرايي را بخواهيم شفاف‌ توضيح بدهيم، جز توضيح مدينه فاضله مهدوي راهي نخواهيم داشت (فيروزآبادي، 1393: ص82). از طرفي، بدون شك با توجه به جهاني بودن حكومت حضرت مهديQ و اقدامات مجدانه دشمن عليه اين واقعيت؛ امروزه بيش­تر از هر زمان ديگر، به بازشناسي و بازنمايي ابعاد سياسي حكومت جهاني حضرت به جهانيان نيازمند هستيم و اين خود، مسئوليتي اساسي بر دوش دانشمندان علوم ديني و سياست‌مداران است. در كنار اين ضرورت‌ها، مي‌توان به ضرورت‌هاي ديگر طرح مباحث مهدوي با رويكرد سياسي اشاره كرد:

1. آموزه اعتقادي امامت و استلزامات سياسي آن

مهدويت به اين دليل كه در تداوم و استمرار با مسئله امامت قرار دارد و به سبب اين كه بين آن دو ارتباطي وثيق وجود دارد؛ آموزه‌اي اعتقادي است. امامت در اعتقاد شيعه، جوهر سياست است و از اين‌رو است كه هويت سياسي مدينه فاضله شيعي با حضور امام شناخته مي‌‌شود. «امامت»، از همان ابتدا بعد سياسي مهم جامعه اسلامي بوده است و به تعبير شهرستاني در كتاب ملل و نحل، براي هيچ موضوعي به اندازه امامت و جانشيني پيامبر شمشيرها برهنه نشده و خون­ها ريخته نشده است (مهاجرنيا، 1382: ص52). شناخت امام معصوم و پيروي از وي، گوياي راه حق و تمايز آن از باطل است. در انديشه سياسي شيعي، با توجه به محوريت آموزه امامت، مباحث سياسي مهدويت از اهميت ويژه‌اي برخوردار هستند. زيرا از يك سو، مهدويت با آموزه امامت پيوند خورده است و از سوي ديگر، با تحقق حكومت جهاني مهدوي، آرمان مدينه فاضله اسلامي محقق مي‌‌شود و ظلم و ستم از دنيا رخت برمي‌بندد. از اين رو، آموزه مهدويت اسلامي، ابعاد سياسي بسيار مهمي در معارف اسلامي دارد و شايسته است با نگرش تخصصي و با استفاده از دستاوردهاي علوم سياسي مورد بررسي قرار گيرد (بهروزي لك، 1384: ص117).

2. نقش مهدويت در هويت بخشي به زندگي سياسي – اجتماعي

هويت زندگي انسان مسلمان در دوران غيبت به شناخت حقيقي از امام مهديQ وابسته است طبيعتاً هويت او به امور اقتصادي منحصر نخواهد بود، بلكه اين هويت را بايد در همه زمينه­ها و ابعاد، از جمله امور سياسي، اجتماعي هم تعريف كرد؛ زيرا بعد سياسي مهدويت از بعد اعتقادي آن كم­تر نمي­باشد بلكه اين ابعاد در كنار يكديگر تعريف پذيرند.

3. بحران ايدئولوژي‌هاي بشري در جهان امروز

در عصر حاضر، انسان به شناخت بهترين الگوهاي نظام سياسي و حكومت‌داري نيازمند است. امروز حكومت‌ها و دولت‌هاي بسياري را ديده و از بسياري از اين حكومت‌ها سرخورده شده است. ايدئولوژي‌هايي كه در صدد ارائه مدل‌هاي مختلفي از زندگي سياسي بوده‌اند، امروزه با بحران مواجه شده‌اند. لذا انسان‌ها همچنان در انتظار به‌دست آوردن ايده‌هاي واقعي و با ثبات‌تري هستند. از اين روست كه شيعه مي‌‌‌تواند نسخه كامل و واقعي آن را به جهانيان پيشنهاد بدهد (بهروزي لك، 1388: ص26 و همان، 1384: ص128).

4. احياي اسلام‌گرايي و توجه جهان امروز به سياست و مدينه فاضله اسلامي

به نظر مي­رسد شهر آرماني، بدون موعود آرماني تحقق نخواهد يافت؛ كما اين كه موعود آرماني، شهر آرماني را به ­دنبال دارد و اين دو مكمل يكديگرند. در حوزه تفكر اسلامي، هنگامي كه از ايده آرماني سخن گفته مي­شود، تشيّع جايگاه ويژه­اي مي­يابد، زيرا اميد به آينده­اي درخشان، توأم با عدالت اجتماعي در جوهر اعتقادات شيعه نهفته است. انديشه آرمان شهر و مدينه فاضله اسلامي، در بيان انديشمنداني نظير فارابي، ابن سينا، شيخ اشراق و خواجه نصيرالدين طوسي را نبايد تصادفي تلقي كرد، بلكه آنان تحت تأثير الهامات علوم اهل بيتD و مذهب تشيع بودند، اگرچه در پروراندن اين ايده از استنتاج عقلي بهره گرفتند (اصيل، 1381: ص 217-218). لذا در روايات ما آرمان شهر ديني واجد ويژگي­هايي است، نظير عدالت اجتماعي، نجات از ظلم و ستم و رهايي از قيدهاي مادي، كمال عقول و حكومت واحد جهاني مبتني بر امام حيّ.

5. جهاني‌شدن و چشم‌انداز فرج

قرآن «جهاني شدن» را پيروزي حق طلبان در قالب وعده­هاي الاهي حتمي و قطعي دانسته است؛ چراكه تحقق چنين امري را كه درگرو وجود رهبري الاهي عنوان مي­كند كه در روايات به «يَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِب‏» (صدوق، 1380: ج1، ص28) تعبير شده و قرآن كريم از آن به )لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ( (توبه: 33) تعبير كرده است و اين نكته را شهيد مطهري در برخي آثارش چنين بيان مي­كند:

اين انديشه _ جهاني شدن _ داراي ريشه قرآني است. اين قرآن مجيد است كه با قاطعيت تمام پيروزي نهايي ايمان اسلامي )لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ( (همان)؛ غلبه قطعي صالحان و متقيان )يَرِثُهَا عِبَادِي الصَّالِحُونَ( (انبياء: 105)؛ كوتاه شدن دست جباران و ستمگران براي هميشه )وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ( (قصص: 5) و آينده درخشان و سعادت مندانه بشر )وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ( (قصص: 83) را نويد داده است (مطهري، 1374: ص 13).

6. چالش جهان غرب با آموزه مهدويت

غرب، امروزه درصدد رويارويي با تفكر و گرايش اسلامي برآمده است. يكي از محورهاي اين رويارويي، منفي جلوه‌دادن آموزه‌هاي اسلامي، چون جهاد و مبارزه با استعمار است. در اين ميان، سعي كرده است آموزه مهدويت را نيز منفي جلوه دهد. اين مسائل اقتضا مي‌‌كند، آموزه مهدويت به‌درستي تبيين و به جهان ارائه گردد (بهروزي لك، 1388: ص30). غرب به همين مقدار بسنده نكرده و تلاش كرده است در دهه‌هاي اخير در برابر جريان اصيل نجات خواهي اديان الاهي كه آينده مثبت و سرشار از اميد را براي بشر وعده داده است[3]؛ جرياني غير اصيل و جعلي بنماياند، لذا از نيمه دوم قرن بيستم، با كمك دستگاه­هاي تبليغاتي و جاسوسي و ابزارهاي فرهنگي سياسي، به­ويژه هاليود، تفسير جديدي از آخرالزمان به دنيا ارائه كرد و عمده اين نگرش بر خلاف ديدگاه اديان الاهي است. در اين زمينه سياست گذاران غربي و نظريه پردازان آن‌ها، نظير فوكوياما (پايان تاريخ)[4] و هانتينگتون(جنگ تمدن­ها)[5] نقش جدي ايفا كردند.

7. بحران عدالت و توجه به منجي‌گرايي در جهان امروز

بي‌عدالتي و ظلم و ستيز فراوان در عصر حاضر، ضرورت پرداختن به مباحث سياسي مهدويت را درپي مي‌آورد؛ چرا كه در روايات آمده است، آن زمان كه جهان را ظلم و جور فراخواهد گرفت و بي‌عدالتي در گوشه گوشه جهان حاكم خواهد شد؛ منجي موعود ظهور خواهد كرد (بهروزي لك، 1388: ص29) و عدالت، همچون نفوذ سرما و گرما به درون خانه‌ها، نفوذ خواهد كرد: «أَمَا وَ اللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ‏ بُيُوتِهِمْ‏ كَمَا يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقُر» (نعماني، 1379: ص297). تدوين قوانين و مقررات عادلانه و اجراي درست آن­ها سبب بروز و ظهور رفتارهاي سياسي و اجتماعي عادلانه در سطح جامعه و در نتيجه آرامش، اطمينان و قدرت سياسي دولت زمينه‌ساز خواهد شد (فيروزآبادي، 1393: ص85).

ب) الزامات و بايسته‌هاي رويكرد سياسي به آموزه مهدويت

بعد از بيان ضرورت­هاي اتخاذ رويكرد سياسي به باورداشت مهدويت، لازم است الزامات و بايسته­هاي آن مورد دقت قرار گيرد:

1. تعيين خط مشي و سياست گذاري، اولين الزام سياسي مهدوي

اساسي‌ترين جلوه وجودي حكومت‌ها در عرصه تصميم‌گيري و اجرا، «خط‌مشي‌گذاري» (سياست) است. به دليل دامنه فراگير تصميم‌ها و خط‌مشي‌ها، هر اندازه كه اين مهم با فطرت انساني و پويايي‌هاي محيط سازگارتر باشد، كارآمدي و اثربخشي آن براي اداره كارهاي عمومي در حكومت‌هاي اسلامي بيش­تر خواهد بود. خط‎مشي صرفاً تصميم نيست، بلكه فرايندي است شامل تمام اقدامات كه از زمان احساس مشكل شروع و به ارزيابي نتايج اجراي خط‌مشي ختم مي‌‌شود (الواني و شريف زاده، 1393: ص2). به ‌عبارتي، خط‌مشي يا سياست، تصميم دولت يا حكومت در رويارويي با يك موضوع، چالش يا يك مسئله عمومي است (همان). هر حكومتي براساس منافع دنيوي و اخروي حكومت و ملت خود در جهت اهداف مورد نظر، سياست‌هاي راهبردي خود را تدوين مي‌كند. بر همين اساس، امروزه متأسفانه در برخي از كشورها شاهد تصميم‌گيري‌ها و خط‌مشي‌گذاري‌هايي هستيم كه اخلاق و معنويت تقريباً از آن رخت بربسته و جنگ، ترور، بيماري، بيكاري، فقر، فساد، فحشا و تبهكاري‌هاي سازمان يافته، ناعدالتي و … دست­آورد اين نوع سياستگذاري‌هاست (غفاري، مقيمي و پورعزت، 1395: ص12).

2. قدرت و حاكميت احياي معالم دين در سياست مهدوي

در دنياي امروز، محتواي سياست‌ها بر قدرت و دور كردن رقبا از صحنه رقابت مبتني است. از آن‌جا كه هدف، رسيدن به چنين مقامي است، براي رسيدن به آن، حاضرند به هر اقدامي دست بزنند و جنگ و خونريزي و استعمار و غارت راه بيندازند تا خود بر مسند قدرت حضور يابند. در واقع، مي‌توان گفت ماهيت زندگي سياسي برخي از اين كشورها كسب قدرت سياسي است، نه كرامت انساني (اخترشهر، 1385: ص78)؛ درحالي‌كه در بسياري از روايات، سيره و روش حضرت مهديQ همان سيره و مشي پيامبر اكرم (ص) و امام عليدانسته شده است؛ چنان كه در حديث شريف مي‌خوانيم: «يَسِيرَ فِيهِمْ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ يَعْمَلَ فِيهِمْ بِعِلْمِه» (فتال نيشابوري، 1375: ج2، ص 265).

3. راهبرد سياسي انتظار تحقق حكومت زمينه ساز مهدوي

راهبردهاي اساسي حكومت زمينه‌ساز، احترام به هويت‌هاي مختلف سرزميني و پذيرش تفاوت‌هاي اجتماعي و فرهنگي براساس موعودگرايي و زمينه‌سازي است. حكومت زمينه‌ساز نيز بايد با به رسميت شناختن تفاوت‌ها و تنوع فرهنگي، به منظور تحقق همزيستي مسالمت‌آميز تلاش كند (قاسمي، 1389: ص42)؛ چراكه رسالت حضرت حجتQ همين است. قرآن كريم با وجود برتر دانستن كتاب آسماني قرآن و دين اسلام، هرگونه انحصارطلبي و تخطئه كردن پيروان اديان ديگر را مردود مي‌داند (بقره: 111؛ مائده: 18؛ حج: 17 و ممتحنه: 8). بر اين اساس، پذيرش تنوع و تفاوت‌هاي فرهنگي و استحكام بخشي به پيوندهاي ميان اجتماعات انساني در ابعاد داخلي و خارجي از راهبردهاي حكومت زمينه‌ساز است (قاسمي، 1389: ص42). تمام روايات مربوط به دوران حكومت مهدوي، جهان‌شمول و همگاني است و به مسلمانان اختصاص ندارد.

4. حضور حداكثري در عرصه سياسي، اجتماعي زمينه ساز تحقق حكومت مهدوي

با اين كه امام معصوماز سوي خداوند به حكومت منصوب شده است؛ اين مردم هستند كه بايد به‌ سوي او روي آورند و با حمايت‌هاي پيوسته، زمينه‌هاي برپايي حكومت را فراهم آورند (سليميان، 1391: ص94). رسول اكرم (ص) در اين زمينه به اميرالمؤمنين عليمي‌فرمايد:

يَا عَلِيُ إِنَّمَا أَنْتَ بِمَنْزِلَةِ الْكَعْبَةِ تُؤْتَي وَ لَا تَأْتِي فَإِنْ أَتَاكَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ فَسَلَّمُوا لَكَ هَذَا الْأَمْرَ فَاقْبَلْهُ مِنْهُمْ وَ إِنْ لَمْ يَأْتُوكَ فَلَا تَأْتِهِمْ؛ اي علي! تو به منزله كعبه هستي كه نزد او مي‌روند و او نزد كسي نمي‌‌رود پس اگر اين مردمان نزد تو آمدند و امر حكومت را بر تو عرضه داشتند، بپذير و اگر نزد تو نيامدند، تو پيش آن­ها نرو (مجلسي، 1403: ج40، ص78).

بر همين اساس مردم بايد به رشد و بالندگي لازم برسند تا پذيرش ولي خدا و عدالت كه مهم‌ترين ره آورد اجتماعي سياسي باورداشت مهدويت، است دست يابند.

مهم‌ترين موانع رسيدن به وضعيت مطلوب سياسي در جامعه زمينه‌ساز و برون‌رفت از وضعيت موجود سياسي ايران، عبارتند از عدم برخورد علمي، عملي، راهبردي و كاربردي با اوضاع و مسائل عمومي كشور، اعم از اشكالات ساختاري، مشكلات اقتصادي، فرهنگي و سياسي ناشي از آن­ها و نيز عدم تبيين علمي، عملي، راهبردي و كاربردي روزآمدي و كارآمدي نظريه و نظام مهدوي به‌عنوان الگوي برين و برتر. همچنين نظريه و نظام سياسي انتظار مهدويت در عصر غيبت لازمه برون رفت از وضع سياسي موجود است (فيروزآبادي، 1393: ص90 و 114). انتظار فعال و پويا، در سايه توجه جدي به موضوع زمينه‌سازي سياسي – اجتماعي ظهور مبارك حضرت قائمQ ميسر مي‌‌شود (شغيعي سروستاني، 1383).

5. ايجاد بستر لازم براي طرح الگوي توسعه سياسي مهدوي

رسيدن به الگوي توسعه سياسي، اسلامي مستلزم چند امر است: نخست بايد به بررسي ضعف‌ها و نقدهاي الگوي موجود نوسازي سياسي پرداخت؛[6] سپس كشف وضعيت آرماني، براساس اصول و منابع اسلامي (كه از منظر اسلامي در جامعه موعود و عدالت‌محور مهدي تجلي خواهد يافت) و در نهايت، ضروري است با نقد گذشته زندگي سياسي اسلامي، به شناسايي انحرافات از جامعه معيار مهدوي، پرداخت و كوشيد با تمسك به الگوي توسعه سياسي در جامعه عدل مهدوي به اصلاح جامعه امروز همت گماشت (بهروزي لك، 1388: ص96).

ج) ساحت‌هاي مهدويت‌پژوهي با رويكرد سياسي و ارائه مهم‌ترين موضوعات قابل تأمل در پژوهش

در اين قسمت تلاش شده است، مهم‌ترين ساحت‌هاي مهدويت و با اهميت‌ترين موضوعات قابل توجه آن با رويكرد سياسي مورد بررسي قرار گيرد:

1. مباحث كلام مهدوي با رويكرد سياسي

«كلام سياسي»، شاخه‌اي از علم كلام است كه به تبيين و توضيح آموزه‌هاي ايماني و ديدگاه‌هاي كلان دين در باب مسائل و امور سياسي مي‌پردازد و از آن­ها در قبال ديدگاه‌ها و آموزه‌هاي رقيب دفاع مي‌نمايد (بهروزي لك، 1382: ص79-104). هدف اصلي كلام را در بُعد سياسي مي‌توان شناسايي دقيق مواضع و ديدگاه‌هاي كلان دين در باب زندگي سياسي، تبيين و استدلال براي آن­ها و در نهايت دفاع از اين ديدگاه در قبال شبهات و ديدگاه‌هاي رقيب دانست. برخي از مسائل كلام مهدوي با رويكرد سياسي عبارت است از:

ü شئون امامت در تفكر شيعه؛

ü چرايي وجود امام حي در انديشه كلامي شيعه اماميه؛

ü شئون سياسي امام حي در دوران غيبت؛

ü كاركردهاي امام غايب در دوران غيبت كبري؛

ü راهبرد انتظار در انديشه شيعه اماميه در دوران غيبت؛

ü كيفيت ارتباط امام غايب با توده­هاي مردم؛

ü نقش امام غايب در تهذيب نفوس مردم؛

ü نقش و جايگاه سياسي نواب خاص و عام در دوران غيبت؛

ü وظايف مردم دردوران غيبت نسبت به امام حيّ؛

ü نقش فقيه در دوران غيبت در تشكيل حكومت؛

ü مباني و ادله حاكميت فقيه در دوران غيبت.

2. مباحث فلسفي مهدويت با رويكرد سياسي مهدويت

«فلسفه سياسي»، يكي از حوزه‌هاي ديرين دانش سياسي است. فلسفه سياسي درصدد كشف و تبيين حقايق سياسي است. از يك منظر، فلسفه سياسي درصدد نشاندن يقين و علم به جاي ظن در عرصه سياسي – اجتماعي است (ر.ك: اشتراوس، 1393: ص9- 15 به نقل از: بهروزي لك، 1388: ص39). در ادامه به برخي از موضوعات كلان فلسفه سياسي اشاره‌ خواهيم كرد:

ü ضرورت مدينه فاضله و آرمانشهرها؛

ü ضرورت عقلي تشكيل حكومت در دوران غيبت؛

ü رابطه مهدويت و آرمانشهرها: مباني، ادله، رهيافت­ها؛

ü الگوي توزيع قدرت در مدينه فاضله اسلامي و مهدوي؛

ü مهدويت و اسطوره­هاي نجات ملل؛

ü نجات بخشي در فلسفه سياسي؛

ü كمال خواهي و عدالت خواهي در فلسفه اسلامي؛

ü جايگاه شناسي مدنيت در نظام سياسي مهدويت؛

ü رابطه مدينه النبي (ص) و مدينه مهدويQ.

3. مباحث فقهي مهدويت با رويكرد سياسي

فقه سياسي محصول تأمل مسلمانان در چگونگي تنظيم جزئيات برنامه زندگي سياسي خويش براساس آموزه‌هاي شرعي و فقه مذكور و در صدد تبيين تكاليف سياسي جامعه اسلام در سطح فردي، گروهي و اجتماعي است. برخي از مسائل مهدويت در حوزه فقه سياسي عبارتند از:

ü ادله فقهي تشكيل حكومت فقيه در عصر غيبت؛

ü جايگاه فقهي آراي مردم در نظام ولايي؛

ü جايگاه آزادي و دموكراسي در فقه اماميه؛

ü رابطه دين و سياست در فقه اماميه؛

ü كيفيت اداره جامعه با فرض تعدد فقها در عصر غيبت؛

ü حكومت فقيه عصر غيبت «تحصيلي يا حصولي» با تأكيد بر فقه اماميه؛

ü جايگاه فقيه جامع الشرايط در دوران غيبت با فرض تعدد مرزها و كشورها؛

ü رابطه خمس با ماليات در حكومت فقيه در دوران غيبت؛

ü جايگاه جهاد ابتدايي در حكومت فقيه.

4. مباحث آينده‌پژوهي مهدويت با رويكرد سياسي

امروزه، علم سياست از جمله علومي است كه كنشگران آن در شناسايي خط‎مشي‌ها، اتخاذ تصميم‌ها و حركت براي نيل به آينده مطلوب كشورها نقش مهمي دارند. دستيابي به آينده مطلوب، يكي از اساسي‌ترين آرمان‌هاي عالمان علم سياست است. پرداختن به پيش‌بيني و انديشه درباره آينده علوم سياسي و آسيب‌شناسي آن و نيز تلاش براي از ميان برداشتن موانع و آسيب‌ها و استفاده از فرصت‌هاي موجود به‌منظور توسعه و توليد علوم سياسي مناسب با تحولات آينده و نيازهاي بومي؛ قلمرو مطالعاتي در آينده‌پژوهي سياسي است (عيوضي، 1395: ص178). «آينده‌پژوهي» شناخت آينده در موضوعات و پديده‌هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، سياسي و فناوري است كه امكان انتخاب، برنامه‌ريزي و رويارويي آگاهانه و مدبرانه را با آن­ها در حد مطلوب و بايسته فراهم مي‌سازد (عنايت الله، 2002: ص467). از آن‌جا كه بخش مهمي از آموزه مهدويت، توجه به آينده مطلوب است (كارگر، 1389: ص24 _23) و به برنامه‌ريزي و سياستگذاري نياز دارد؛ مي‌‌تواند در بعضي از روش‌ها و نگرش‌ها با «آينده‌پژوهي» پيوندهايي داشته باشد. با اين‌كه در انديشه شيعي تحقق آينده حتمي و يكي از شاخه‌هاي مهم سياست، سياست خارجي يا روابط بين‌الملل است كه تابعي از سياست داخلي و توانايي بومي يك دولت است؛ قدرت بين‌المللي هر كشور در گرو ميزان هوشمندي آن كشور در سياست‌گذاري است تا براساس كسب منافع خود اقدامات متناسب با جامعه بين‌المللي را اتخاذ و از ايجاد تنش و تيرگي در روابط پرهيز كند (عظيمي، 1396: ص129) و درعين حال بتواند در جهت نشر اعتقادات و باورهاي خود در سطح بين‌الملل، سياست‌گذاري‌هاي مناسب و در خورشأن انجام دهد. توجه و اهميت به اين مسائل از يك‌طرف و حضور رقبا براي ترسيم آينده مطلوب و در اختيار گرفتن زمام همه جهان به دست خود از طرف ديگر، مي‌طلبد كه براي حذف رقبا و خط بطلان كشيدن بر ايده‌ها و نظريات خوش آب و رنگ، اما غيرقابل تحققشان كه باعث فريب هزاران نفر شده است؛ اقدامات مناسبي در اين زمينه انجام شود. به‌طور كلي از مهم‌ترين اهداف مطالعات آينده‌پژوهي سياسي، مي‌‌توان موارد زير را بيان كرد:

1. تهيه و تنظيم قواعد براي تحولات سياسي كه در آينده اتفاق مي‌افتد و براساس آينده‌پژوهي قابل پيش‌بيني هستند؛

2. شناخت مسائل نوظهور و چالش‌هاي سياسي پيش‌رو و درك صحيح از آن­ها؛

3. برنامه‌ريزي بلندمدت و كوتاه مدت و پيشگيري از نتايج زيان بار رويدادهاي پيش‌بيني نشده؛

4. پرهيز از گام نهادن در محيط پرخطر و ناشناخته آينده و محيط آشوبناك؛

5. پذيرش و درك اهميت ايده‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌هاي مثبت گذشته و حال در خلق و ايجاد آينده؛

6. تحليل روندهاي سياسي گذشته و حال به منظور شناخت مسائل بازدارنده و تجربه‌هاي منفي كه تهديدي براي تحولات آينده محسوب مي‌‌شود؛

7. پديد آوردن نگرشي نظام مند، منظم و منطقي نسبت به تحولات آينده با پشتوانه معرفتي و خاستگاه هستي‌شناسي (همان، ص181).

غير از اين موارد، مي‌‌توان نمونه‌هاي ذيل را در شمار مسائل سياسي مهدويت برشمرد:

مفهوم سياست و علم سياست در عصر ظهور، كاربست مباحث علمي و تجربي علم سياست در حكومت مهدوي، كاربست روش‌هاي علم سياست در حكومت مهدوي، نقش ايدئولوژي در حكومت مهدوي، قدرت در دولت مهدوي، اقتدار حكومت در عصر حضور، مشروعيت حكومت مهدوي، نوسازي دولت مهدوي، توسعه سياسي در دولت مهدوي، حكومت مهدوي و جامعه‌پذيري سياسي، حكومت مهدوي و تحرك اجتماعي، بحث جمعيت در دولت مهدوي، بحث سرزمين در دولت مهدوي، بحث حاكميت در دولت مهدوي، بحث حكومت در دولت مهدوي، ويژگي‌هاي نظام سياسي عصر ظهور، حكومت مهدوي، ملت و مليت، حكومت مهدوي و ناسيوناليسم، خاستگاه دولت مهدوي، عوامل سازنده دولت مهدوي، ويژگي‌ها و سرشت حاكميت مهدوي، اهداف دولت امام عصرQ، جايگاه حكومت مهدوي در طبقه‌بندي حكومت‌ها، حكومت حضرت مهدي و دموكراسي، ماهيت دولت مهدوي، تفكيك قوا و دولت مهدوي، تعامل دولت مهدوي با احزاب سياسي، تبليغات و رسانه‌ها در دولت مهدوي، انتصابي يا انتخابي بودن دولت مهدوي، دولت مهدوي و آزادي‌هاي سياسي، ولايت فقيه و حكومت در عصر غيبت، نقش امام به‌عنوان حاكم سياسي در عصر ظهور، رشد و توسعه علوم در حكومت امام عصرQ، جايگاه و نقش امنيت در حكومت جهاني حضرت مهدي و … (همان، ص75 ـ_73).

نتيجه­گيري

آنچه مقاله پيش رو به­دنبال آن بود، انديشه و فعل سياسي در آموزه مهدوي است كه متأسفانه در گذشته اين بُعد مورد غفلت واقع شده و اساساً مهدويت را در امور فردي و حداقلي نظير انتظار منفي و برداشت سطحي از گزاره­هاي ديني تقليل داده شده است؛ در حالي كه اگر انسان بدون پيش داوري به منابع مراجعه و فلسفه مهدويت را بازشناسي كند؛ قطعاً در انديشه و عمل فلسفه سياسي اجتماعي، آن را به­وضوح مشاهده مي­كند؛ به­طوري كه ساحت سياسي و اجتماعي آن پررنگ جلوه مي­كند؛ چرا كه مهدويت، طرح و برنامه اسلام براي جوامع بشري و به فعليت رساندن همه استعدادهاي وجودي انسان، نظير عدالت اجتماعي، كمال طلبي و نفي ظلم و ستم و تشكيل حكومت واحد جهاني است. آيا مي­توان چنين برنامه جامعي را بدون نگرش اجتماعي و سياسي به آن، آن را به امري حداقلي و نگاه فردي تقليل داد؟

مراد از «سياست» فعل خارجي است و بر نفس رابطه خاصي دلالت دارد كه در عرصه اجتماعي بين انسان‌ها رخ مي‌‌دهد و البته گاه سياست عبارت است از علم به چگونگي اين روابط و لذا رويكرد به سياست در تفكر اسلامي، غايت‌گرايانه و فضيلت‌گرايانه است و بر اساس منابع اوليه و اصلي مهدويت، ساختار نظام سياسي مهدوي، كاملاً جهاني، فراگير و عام شمول است و سازكارهاي اجرايي و اداري آن براساس مديريت «همه عرصه‌هاي جهاني» تنظيم شده است و به همين دليل، به بازشناسي و بازنمايي ابعاد سياسي حكومت جهاني آن حضرت نيازمند هستيم و مراد ما از رويكرد سياسي به مهدويت عبارت است از آموزه اعتقادي امامت و استلزامات سياسي آن؛ نقش مهدويت در هويت بخشي به زندگي سياسي – اجتماعي؛ بحران ايدئولوژي‌هاي بشري در جهان امروز؛ احياي اسلام‌گرايي و توجه جهان امروز به سياست و مدينه فاضله اسلامي؛ جهاني‌شدن و چشم‌انداز فرج؛ چالش جهان غرب با آموزه مهدويت و بحران عدالت و توجه به منجي‌گرايي در جهان امروز. در مقابل، شناخت ضعف‌ها و نقدهاي الگوي موجود نوسازي سياسي؛ كشف وضعيت آرماني براساس اصول و منابع اسلامي (كه از منظر اسلامي در جامعه موعود و عدالت‌محور مهدي تجلي خواهد يافت) و در نهايت با نقد گذشته زندگي سياسي اسلامي، به شناسايي انحرافات از جامعه معيار مهدوي پرداخته و كوشيده است با تمسك به الگوي توسعه سياسي در جامعه عدل مهدوي به اصلاح جامعه امروز همت گمارد.

منابع

-قرآن كريم.

1. اختر شهر، علي (بهار و تابستان1385). «رابطه توسعه سياسي و كرامت انساني در حكومت
مهدوي»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامي، شماره 4 _ 5.

2. اشتراوس، لئو (1393). فلسفه سياسي چيست؟، مترجم: فرهنگ رجائي، تهران، شركت
انتشارات علمي و فرهنگي.

3. اصيل، حجت الله (1381). آرمانشهر در انديشه ايراني، تهران، نشر ني.

4. الواني، سيد مهدي، شريف زاده (1393). فرايند خط‌‌‌‌مشي‌گذاري عمومي (با تجديد نظر)، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبايي.

5. بهروزي لك، غلامرضا (تابستان1382). «چيستي كلام سياسي»، مجله قبسات، شماره 28.

6. ________________ (مرداد1384). «درآمدي بر مسائل سياسي دكترين مهدويت»، فصلنامه انتظار
موعود، شماره 16، ص115-150.

7. _______________ (1388). سياست و مهدويت، قم، انتشارات مؤسسه آينده روشن.

8. پورعلي، سعيد و فاطمه خادم شيرازي (1390). «راهبرد نوين زمينه سازي جهاني مهدويت با تأكيد بر گفتگوي ميان فرهنگي اديان»، مجموعه مقالات ششمين همايش بين‌المللي دكترين مهدويت، قم، مؤسسه آينده روشن.

9. جمعي از نويسندگان (1389). گونه شناسي انديشه منجي موعود در اديان، انتشارات دانشگاه
اديان و مذاهب، قم.

10. دووژره، موريس (1386). اصول علم سياست، مترجم: ابوالفضل قاضي، تهران، ميزان.

11. دهخدا، علي‌اكبر (1377). لغت‌نامه، تهران، نشر دانشگاه تهران.

12. سليميان، خدامراد (بهار1391). «بيعت، سازوكار مشاركت سياسي مردم در حكومت مهدوي»، فصلنامه انتظار موعود، شماره 37.

13. شفيعي سروستاني، اسماعيل (1383). پيشگويي‌ها و آخرالزمان، تهران، انتشارات مؤسسه فرهنگي موعود.

14. صدر، سيد محمدباقر (1386). رهبري بر فراز قرون، تهران، نشر مؤسسه فرهنگي موعود.

15. ______________ (بي‌تا). المدرسه القرآنيه، بي‌جا. همايش امام صدر.

16. صدرا عليرضا (زمستان 1381). «ديباچه اي بر – پديده شناسي نظام سياسي مهدوي»، مجله انتظار موعود، شماره6، ص129-140.

17. صدوق، محمدبن علي (1380). كمال الدين و تمام النعمه، مصحح: علي اكبر غفاري، قم، نشر دارالحديث.

18. عظيمي، كاظم (1396). مهدي ياوران: فرصت‌ها و راهكارهاي زمينه سازي ظهور مهدي موعود (مجموعه مقالات)، تهران، نشرپراكنده.

19. عيوضي، محمدرحيم (تابستان1395). «آينده پژوهشي سياسي»، فصلنامه راهبرد، شماره 79.

20. غفاري، رحمان، سيد محمد مقيمي و علي‌اصغر پورعزت (تابستان1395). «الگوي مناسب خط مشي‌گذاري حكومت­هاي اسلامي مبتني بر آينده موعود»، مجله مديريت اسلامي، سال24، شماره 2.

21. فتال نيشابوري، محمد بن احمد (1375). روضه الواعظين و بصيره المتعظين، قم، انتشارات رضي.

22. فوكوياما، فرانسيس (1395). پايان تاريخ و آخرين انسان، مترجم: عباس عربي و زهره عربي، تهران، انتشارات سخنكده.

23. فيروزآبادي، سيد حسين (1393). سياست‌نامه؛ نظام مديريت راهبردي در دكترين مهدويت، تهران، انتشارات داعا (دانشگاه عالي دفاع ملي).

24. قاسمي، فرج الله (پاييز1389). «نگاهي به راهبردهاي اصولي سياسي براي حكومت زمينه ساز ظهور، با بهره گيري از قرآن كريم»، فصلنامه مشرق موعود، شماره 15.

25. كارگر، رحيم (1387). آينده جهان (دولت و سياست درانديشه مهدويت)، قم، بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعودQ.

26. ______________ (تابستان1388). «زمينه‌شناسي سياسي انقلاب جهاني مهدوي»، فصلنامه انتظار موعود، شماره 29.

27. ______________ (1389). جستارهايي در مهدويت (مهدويت و فلسفه نظري تاريخ، جهاني شدن، نزاع حق و باطل، انقلاب و انتظار)، قم، نشر مركز تخصصي مهدويت حوزه علميه قم.

28. كريم‌زاده، اصغر و ملائي، حسن (تابستان1388). «تا دولت كريمه، بررسي رسالت‌ها و راهبردهاي فرهنگي ـ تربيتي دولت زمينه‌ساز»، فصلنامه مشرق موعود، شماره 10.

29. لوكس، استيون (1393). قدرت: نگرشي راديكال، مترجم: عماد افروغ، تهران، علم.

30. مجلسي، محمد باقر (1403ق). بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.

31. مطهري، مرتضي (1374). قيام و انقلاب مهديQ از ديدگاه فلسفه تاريخ، قم، صدرا.

32. ملكي، علي (تابستان1396). «مسئله پژوهي سياسي مهدويت»، فصلنامه پژوهش­هاي مهدوي، شماره 21.

33. مهاجرنيا، محسن (تابستان1382). «حيات سياسي شيعه در عصر غيبت»، فصلنامه شيعه ‌شناسي، شماره 2.

34. نصيري، علي (پاييز1384). «سيره سياسي امام علي»، مجله علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم، شماره 31.

35. نعماني، محمدبن ابراهيم (1397ق). الغيبه، مصحح: علي‌اكبر غفاري، تهران، نشر صدوق.

36. نقيب‌زاده، احمد (1380). درآمدي بر جامعه‌شناسي سياسي، تهران، نشر قومس.

37. هانتينگتون، ساموئل پي (1381). كتاب نظريه برخورد تمدن­ها، مترجم: مجتبي اميري وحيد، تهران، نشر مركز مطالعات سياسي و بين المللي وزارت خارجه.

[1] . علم سياست، رشته‌اي از آگاهي اجتماعي است كه وظيفه آن شناخت منظم قواعد و اصول حاكم بر روابط سياسي ميان نيروهاي اجتماعي در داخل يك كشور و روابط ميان دولت‌ها در عرصه بين‌المللي است.

[2] . آثار مذكور تلاش­هايي با ارزشي به منظور معرفي بعد سياسي مهدويت داشته­اند، اما عمده تلاش مؤلفان محترم با نگرش تخصصي در حوزه علوم سياسي و داده­هاي سياسي آن بوده است؛ در حالي كه اعتقاد داريم آموزه­هاي مهدوي در كنار ابعاد مختلف مثل بعد كلامي، روايي، قرآني، تاريخي، نگرش سياسي، يك بعد مستقل در عرض ابعاد ديگر مي‌باشد. البته برخي مثل مقاله آخر صرفاً گزارشي از رويكرد سياسي به آموزه مهدويت ارائه كرده­اند.

[3] . جمعي از نويسندگان، «گونه شناسي انديشه منجي موعود در اديان»، دانشگاه اديان و مذاهب، 1389.

[4] . فوكوياما در سال 1989 در نشريه نشنال اينترست، مقاله­اي منتشر كرد تحت عنوان «پايان تاريخ» كه بيش بيني كرد ليبرال دموكراسي، نقطه پايان تكامل ايدئولوژيك بشر خواهد بود و در نتيجه آخرين شكل حكومتي است كه بشر تجربه مي كند. سه سال بعد همين مقاله در قالب كتابي با همين عنوان منتشر شد.

[5] . هانتينگتون تئوريي را ارائه كرد، مبني بر اين كه بعد از پايان جنگ سرد، فرهنگ و هويت مذهبي سرچشمه همه درگيري­ها خواهد بود، و او در اين زمينه تعدادي تمدن ديني را نام برد كه در برخورد با يكديگر نابود مي­شوند و نتيجه آن پيروزي تمدن غرب يا ليبرال دموكراسي خواهد بود كه از آن اصطلاحاً «برخورد تمدن­ها» يا «جنگ تمدن­ها» ياد مي­شود.

[6]. خودكامگي نظام سياسي، به اين معاني است: عدم توجه به مردم و روي‌گرداني از آن‌ها، نفي يا بي‌توجهي به شايسته‌سالاري و كارداني در گماردن افراد به مشاغل مهم كشوري، بي‌توجهي به شريعت و عدم تمهيد فضاي ايماني و معنوي و مادي لازم براي تحقق شايستگي‌ها و بالندگي افراد، نفي مشاركت برابر و آزادانه عموم در عرصه‌هاي سياسي، عدم توزيع منصفانه قدرت و خدمات، ترجيح علايق و منازعات سياسي و جناحي به منافع ملي و اسلامي، اعمال تبعيض‌هاي ناروا و… (فيروزآبادي، 1393: ص114).