روز هفدهم ربيعالاول، مصادف با سالروز ولادت با سعادت اشرف مخلوقات عالم، حضرت نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم است. مناسب ديديم از ميان فضايل بيشمار آن حضرت، براي الگوگيري از منش بزرگوارانة ايشان، به برخي از ويژگيهاي رفتاري آن حضرت اشاره كنيم. سرآغاز كلام را هم، زبان وحي قرار داديم.
خداوند در آية چهارم سورة قلم، ميفرمايد:«وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[1]؛ و حقّاً كه تو بر اخلاق بزرگى استوارى.»
كلمة «خُلق» به صفاتى گفته مى شود كه با سرشت و خوى انسان عجين شده باشد و به رفتارهاى مقطعي و موقّت اطلاق نميشود. دربارة «خلق عظيم» تفسيرهاى مختلفى شده است، از جمله:
الف. تخلّق به اخلاق اسلام و طبع بزرگ؛
ب. هفدهم ربيعالاولبر حق و تدبير امور بر اقتضاى عقل؛
ج. برخورد بزرگوارانه با مخالفان؛ چنان كه خداوند او را به اين شيوه، مأمور ساخته بود: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلين؛[2] با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير و به نيكيها دعوت نما و از جاهلان روي بگردان.»
د. مكارم اخلاق؛ چنانكه از آن حضرت روايت شده كه فرمود: « إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق» و فرمود: «ادّبنى ربّى فاحسن تأديبى؛[3] پروردگارم مرا تربيت نمود و چه خوب تربيت نمود.»
به هر صورت اخلاق پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، تجسم آيات قرآن بود. مرحوم علامه طباطبايى در جلد ششمِ تفسير الميزان[4] حدود 27 صفحه در زمينة اخلاق و سنن و آداب زندگى رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم بحث روايي كردهاند كه در اينجا فهرستوار به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1. با بردگان [طبقة ضعيف جامعه]، همغذا مى شد.
2. بر زمين مى نشست.
3. حيا مانعش نمى شد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند.
4. هم به توانگران و هم به فقرا دست مى داد و دست خود را نمى كشيد تا طرف، دست خود را بكشد.
5. به هركس مى رسيد ـ چه بزرگ و چه كوچك ـ سلام مى كرد.
6. كمخرج، كريمالطبع و خوشمعاشرت بود.
7. همواره متواضع بود، بدون اينكه از خود ذلّتى نشان دهد.
8. سخاوتمند بود، بدون اينكه اسراف ورزد.
9. بسيار مهربان بود.
10. هر گز دستِ طمع به سوى چيزى دراز نكرد.
11. هنگام بيرون رفتن از خانه، خود را در آينه مى ديد، موى خود را شانه مى زد و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مى داد.
12. هيچگاه در مقابل ديگران پاى خود را دراز نمى كرد.
13. همواره بين دو كار، آن را كه دشوارتر بود انتخاب مى كرد.
14. هيچ وقت به خاطر ظلمى كه به او مى شد در صدد انتقام بر نمى آمد، مگر آنكه محارم خدا هتك شود كه به خاطر هتك حرمت، خشمگين ميشد.
15. هيچ وقت در حال تكيه كردن غذا ميل نكرد.
16. هيچ وقت شخصى از او چيزى درخواست نكرد كه جواب «نه» بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نكرد.
17. مردم، آن حضرت را به بوى خوشى كه از او به مشام مى رسيد، مى شناختند.
18. وقتى در خانه مهمان داشت، اولين كسى بود كه شروع به غذا مى كرد و آخرين كسى بود كه دست از غذا خوردن مى كشيد تا مهمانان راحت غذا بخورند.
19. بر سر سفره، هميشه از غذاى جلوى خود ميل مى فرمود.
20. آب را با سه نفس مى آشاميد.
21. وقتى دعا مى كرد، سه بار دعا مى فرمود و هنگامي كه سخن مى گفت در كلام خود تكرار نداشت.
22. اگر اذن دخولِ به خانه مردم را مى گرفت، سه بار تكرار مى فرمود.
23. نگاه خود را بين افرادى كه در محضرش بودند تقسيم مى كرد [به يك نفر خيره نميشد].
24. هرگاه با مردم سخن مى گفت، در حرف زدن تبسم مى فرمود.[5]
[1]. سوره قلم/ 4.
[2]. سوره اعراف/ 199.
[3]. طبرسي، تفسير مجمع البيان.
[4]. الميزان، ج 6، ص183 تا 210.
[5]. پرتوي از نور، محسن قرائتي، ص 378 تا 380.
(برگرفته از آثار حجتالاسلام والمسلمين محسن قرائتي)